ریحان، از سبزی های خوردنی خوشبو با ساقۀ نازک و برگ های درشت بیضی که به صورت خام خورده می شود، شاه سپرغم، سپرم، اسپرم، شاسپرم، شاه اسپرغم، اسفرغم، سپرغم، اسپرغم، نازبو، شاه پرم، شاه اسپرم، ضومران، سپرهم، ونجنک، ضیمران، شاه سپرم
رِیحان، از سبزی های خوردنی خوشبو با ساقۀ نازک و برگ های درشت بیضی که به صورت خام خورده می شود، شاهِ سپَرَغم، سِپَرَم، اِسپَرَم، شاسپَرَم، شاه اِسپَرغَم، اِسفَرغَم، سِپَرغَم، اِسپَرغَم، نازبو، شاه پَرَم، شاه اِسپَرَم، ضَومُران، سِپَرهَم، وَنجنَک، ضَیمُران، شاهِ سپَرَم
گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اسبغول، اسپرزه، اسپغول، اسپیوش، اسفیوش، بزرقطونا، بشولیون، بنگو، روف، سابوس، سپیوش، شکم پاره
گیاهی بیابانی از خانوادۀ بارهنگ با دانه های ریز قهوه ای رنگ و لعاب دار که مصرف دارویی دارد، اسبغول، اسپرزه، اسپغول، اسپیوش، اسفیوش، بزرقطونا، بشولیون، بنگو، روف، سابوس، سپیوش، شکم پاره
خاندان استره، خاندانی از اشراف فرانسه، که شعبه بسیار مشهور آن، شعبه پیکاردی است و از این شعبه است: ژان، فرمانده بزرگ توپخانه (1486- 1571 میلادی). انتوان، پسر ژان، فرمانده بزرگ توپخانه (1507- 1600 میلادی). گابریل، مولد کاخ بوردزیر (تورن) دختر انتوان، محبوبۀ هانری چهارم، که از وی دو پسر داشت: سزار و الکساندردواندم (1573- 1599). فرانسواآنیبال، مارکی دکر، مارشال فرانسه (1573 -1670). ژان، پسر فرانسوای مزبور، مارشال فرانسه، مولد پاریس. وی در محاربات آنتیل شرکت داشت و کاین رااز هلندیها بازگرفت (1624- 1707). ویکتورماری، پسر ژان اخیر، مارشال فرانسه و معاون امیرالبحر، مولد پاریس (1660- 1737 میلادی) ، (قضای ...، قضائی است و آن علاوه بر مرکز 65قریه دارد و چهار طرف آن محاط بجبال شامخه میباشد، نهر استرومیتزا از شمال غربی داخل این خاک شده رو بسوی جنوب شرقی روان میگردد. این رودخانه نهرهای بسیاراز چپ و راست همراه می برد. قضای مزبور از طرف شمال بولایت قصوه و از سوی مغرب به قضاهای کوپریلی و تکوش و از جانب جنوب بقضاهای طویران و عورتحصار و از جهت مشرق بقضای پتریچ از سنجاق سیروس محدود و محاط است وسکنۀ آن مرکب از مسلم و ترک، و بلغار، روم و کلیمی و قبطی است. در این قضا یک باب رشدیه و دو باب مدرسه رومی و 21 باب مدرسه اسلامی و 10 باب مدرسه مخصوص نصارا برای اطفال دائر است و اراضی این قطعه بسیارحاصلخیز و پربرکت و مساعد برای کشت و زرع میباشد. تقریباً 60000 دنم (مقیاس سطحی است که طول و عرضش مساوی 40 قدم میباشد) از اراضی کشت و زرع میشود. محصولاتش عبارت است از: گندم، ذرّت و حبوبات دیگر، پنبه، تنباکو، تریاک و غیره، کرم پیله و عسل آن نیز فراوان است، قریب 60000 رأس گوسفند و نزدیک به 35000 رأس بز و گاو و اسب و حیوانات بسیار دیگر هم دارد، (نهر...، نهریست در ولایت سالونیک که از کوهی واقع در شمال قضای استرومیتزا سرچشمه گرفته از جهت شمالی قصبه ای مسمّی بهمین اسم وارد شده بنای جریان را گذاشته بقضای پتریچ از سنجاق سیروس درمی آید و بعد از طی ّ یک مسافت بالغ بر 95 هزار گز به نهر استرومه یعنی قره صو (آب سیاه) میریزد. (قاموس الاعلام ترکی)
خاندان استره، خاندانی از اشراف فرانسه، که شعبه بسیار مشهور آن، شعبه پیکاردی است و از این شعبه است: ژان، فرمانده بزرگ توپخانه (1486- 1571 میلادی). انتوان، پسر ژان، فرمانده بزرگ توپخانه (1507- 1600 میلادی). گابریل، مولد کاخ بوردزیِر (تورِن) دختر انتوان، محبوبۀ هانری چهارم، که از وی دو پسر داشت: سِزار و الکساندردُواندُم (1573- 1599). فرانسواآنیبال، مارکی دُکَر، مارشال فرانسه (1573 -1670). ژان، پسر فرانسوای مزبور، مارشال فرانسه، مولد پاریس. وی در محاربات آنتیل شرکت داشت و کایِن رااز هلندیها بازگرفت (1624- 1707). ویکتورماری، پسر ژان اخیر، مارشال فرانسه و معاون امیرالبحر، مولد پاریس (1660- 1737 میلادی) ، (قضای ِ...، قضائی است و آن علاوه بر مرکز 65قریه دارد و چهار طرف آن محاط بجبال شامخه میباشد، نهر استرومیتزا از شمال غربی داخل این خاک شده رو بسوی جنوب شرقی روان میگردد. این رودخانه نهرهای بسیاراز چپ و راست همراه می برد. قضای مزبور از طرف شمال بولایت قصوه و از سوی مغرب به قضاهای کوپریلی و تکوش و از جانب جنوب بقضاهای طویران و عورتحصار و از جهت مشرق بقضای پتریچ از سنجاق سیروس محدود و محاط است وسکنۀ آن مرکب از مسلم و ترک، و بلغار، روم و کلیمی و قبطی است. در این قضا یک باب رشدیه و دو باب مدرسه رومی و 21 باب مدرسه اسلامی و 10 باب مدرسه مخصوص نصارا برای اطفال دائر است و اراضی این قطعه بسیارحاصلخیز و پربرکت و مساعد برای کشت و زرع میباشد. تقریباً 60000 دنم (مقیاس سطحی است که طول و عرضش مساوی 40 قدم میباشد) از اراضی کشت و زرع میشود. محصولاتش عبارت است از: گندم، ذرّت و حبوبات دیگر، پنبه، تنباکو، تریاک و غیره، کرم پیله و عسل آن نیز فراوان است، قریب 60000 رأس گوسفند و نزدیک به 35000 رأس بز و گاو و اسب و حیوانات بسیار دیگر هم دارد، (نهرِ...، نهریست در ولایت سالونیک که از کوهی واقع در شمال قضای استرومیتزا سرچشمه گرفته از جهت شمالی قصبه ای مسمّی بهمین اسم وارد شده بنای جریان را گذاشته بقضای پتریچ از سنجاق سیروس درمی آید و بعد از طی ّ یک مسافت بالغ بر 95 هزار گز به نهر استرومه یعنی قره صو (آب سیاه) میریزد. (قاموس الاعلام ترکی)
آلتی است که بدان سر تراشند و بعربی موسی گویند. (برهان). چون موی سر را بدان بسترند یعنی پاک و محو سازند، به این اسم موسوم است. (انجمن آرا). موسی. (منتهی الارب). محلق. محلقه. حنفاء. (منتهی الارب). تیغ. تیغ سرتراشی. مردوده. (منتهی الارب). مخفف آن: ستره: هرچه داشت پاک بستدند پس پوستش بکشیدند چون استرۀ حجام بر آن رسید گذشته شد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 602). و هر سه روزه استره بر سر راندن و آنچه برآمده باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). زن حجّام...دیری توقف کرد و استره بدو داد. (کلیله و دمنه). حجّام... استره در تاریکی شب بینداخت. (کلیله و دمنه). لیک داند موینه پرداز کو بر کدامین تیز باید استره. نظام قاری (ص 25). ز آهن همی زاید این هر دو چیز یکی تیغ هندی دگر استره. (از قرهالعیون). استره گرچه دمی تیز یافت مو سترد مو نتواند شکافت. ؟ - استره لیسیدن، کنایه از دلیری و بی باکی و جانبازی کردن آمده. (انجمن آرای ناصری).
آلتی است که بدان سر تراشند و بعربی موسی گویند. (برهان). چون موی سر را بدان بسترند یعنی پاک و محو سازند، به این اسم موسوم است. (انجمن آرا). موسی. (منتهی الارب). محلق. مِحلَقه. حنفاء. (منتهی الارب). تیغ. تیغ سرتراشی. مردوده. (منتهی الارب). مخفف آن: ستره: هرچه داشت پاک بستدند پس پوستش بکشیدند چون استرۀ حجام بر آن رسید گذشته شد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 602). و هر سه روزه استره بر سر راندن و آنچه برآمده باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). زن حجّام...دیری توقف کرد و استره بدو داد. (کلیله و دمنه). حجّام... استره در تاریکی شب بینداخت. (کلیله و دمنه). لیک داند موینه پرداز کو بر کدامین تیز باید استره. نظام قاری (ص 25). ز آهن همی زاید این هر دو چیز یکی تیغ هندی دگر استره. (از قرهالعیون). استره گرچه دمی تیز یافت مو سترد مو نتواند شکافت. ؟ - استره لیسیدن، کنایه از دلیری و بی باکی و جانبازی کردن آمده. (انجمن آرای ناصری).
بقول جغرافی نویسان عرب نام کوهی است در ماوراءالنهر درخطۀ شاشی. اصطخری گوید در این کوه معادن طلا، نقره، قلع، فیروزه و کانهای دیگر و نیز یک نوع سنگ سیاه (شاید زغال سنگ باشد) یافت شود. (قاموس الاعلام ترکی)
بقول جغرافی نویسان عرب نام کوهی است در ماوراءالنهر درخطۀ شاشی. اصطخری گوید در این کوه معادن طلا، نقره، قلع، فیروزه و کانهای دیگر و نیز یک نوع سنگ سیاه (شاید زغال سنگ باشد) یافت شود. (قاموس الاعلام ترکی)
ابن عمرو انصاری مکنی به ابوسلیط بدری. صحابی است. واژه ی صحابی به عنوان یک اصطلاح تخصصی در علم رجال، برای افرادی به کار می رود که با پیامبر دیدار داشته اند، به اسلام گرویده و تا پایان عمر خود، ایمانشان را حفظ کرده اند. این افراد در گسترش اسلام و ایجاد تمدن اسلامی سهم به سزایی داشته اند. بررسی زندگی صحابه به فهم بهتر آموزه های اسلامی کمک می کند.
ابن عمرو انصاری مکنی به ابوسلیط بدری. صحابی است. واژه ی صحابی به عنوان یک اصطلاح تخصصی در علم رجال، برای افرادی به کار می رود که با پیامبر دیدار داشته اند، به اسلام گرویده و تا پایان عمر خود، ایمانشان را حفظ کرده اند. این افراد در گسترش اسلام و ایجاد تمدن اسلامی سهم به سزایی داشته اند. بررسی زندگی صحابه به فهم بهتر آموزه های اسلامی کمک می کند.
ناحیه ای در اقصی بلاد شاش (چاچ) در ماوراءالنهر. یاقوت گوید: و ازین بلاد نفط و فیروزه و آهن و روی و زر و سرب استخراج شود و آنجا کوهی است دارای سنگ سیاه که مانند زغال محترق شود که یکبار و دوبار ازآن را بدرهمی فروشند و چون این سنگ را بسوزند، سپیدی خاکستر آن شدت گیرد و آن را برای سفید کردن جامه بکار برند و آنرا در بلاد دیگر نشناسند. (معجم البلدان از اصطخری). مؤلف قاموس الاعلام ترکی گوید: ظاهراً اسبره محرف سبیر است و سنگهای سیاه مذکور هم زغال سنگ باشد. حمداﷲ مستوفی در نزهه القلوب گوید: در عجایب المخلوقات آمده که بکوه اسبره به ولایت فرغانه سنگی است چون انگشت می سوزد و آنرا بدل فحم بکار برند و رمادش بدل صابون باشد. (نزهه القلوب ج 3 صص 286- 287) ، یازیدن شیر وقت برجستن، تمام بالا شدن دختر. (منتهی الارب). تمام بالا شدن جوان. (زوزنی) ، متکبر شدن. (زوزنی)
ناحیه ای در اقصی بلاد شاش (چاچ) در ماوراءالنهر. یاقوت گوید: و ازین بلاد نفط و فیروزه و آهن و روی و زر و سرب استخراج شود و آنجا کوهی است دارای سنگ سیاه که مانند زغال محترق شود که یکبار و دوبار ازآن را بدرهمی فروشند و چون این سنگ را بسوزند، سپیدی خاکستر آن شدت گیرد و آن را برای سفید کردن جامه بکار برند و آنرا در بلاد دیگر نشناسند. (معجم البلدان از اصطخری). مؤلف قاموس الاعلام ترکی گوید: ظاهراً اسبره محرف سبیر است و سنگهای سیاه مذکور هم زغال سنگ باشد. حمداﷲ مستوفی در نزهه القلوب گوید: در عجایب المخلوقات آمده که بکوه اسبره به ولایت فرغانه سنگی است چون انگشت می سوزد و آنرا بدل فحم بکار برند و رمادش بدل صابون باشد. (نزهه القلوب ج 3 صص 286- 287) ، یازیدن شیر وقت برجستن، تمام بالا شدن دختر. (منتهی الارب). تمام بالا شدن جوان. (زوزنی) ، متکبر شدن. (زوزنی)
بسیار خورانیدن شراب را و سیر ناکردن. (منتهی الارب). در تاج العروس آمده: و من المجاز، سفه الشراب سفهاً، اذا اکثر منه فلم یرو. و از باب افعال نیاورده است
بسیار خورانیدن شراب را و سیر ناکردن. (منتهی الارب). در تاج العروس آمده: و من المجاز، سفه الشراب سَفَهاً، اذا اکثر منه فلم یرو. و از باب افعال نیاورده است
گیاهی است از تیره بارهنگها از رده پیوسته گلبرگها نباتی است علفی یکساله بارتفاع 10 تا 30 سانتیمتر که بحد وفور بحالت وحشی در نواحی بحرالروم آسیای صغیر آفریقای شمالی آسیا (ایران) میروید اسبغول قطونا اسفیوش
گیاهی است از تیره بارهنگها از رده پیوسته گلبرگها نباتی است علفی یکساله بارتفاع 10 تا 30 سانتیمتر که بحد وفور بحالت وحشی در نواحی بحرالروم آسیای صغیر آفریقای شمالی آسیا (ایران) میروید اسبغول قطونا اسفیوش