جدول جو
جدول جو

معنی پاسفره

پاسفره((سُ رِ))
ظرف خالی بر سر سفره برای جدا کشیدن طعام
تصویری از پاسفره
تصویر پاسفره
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پاسفره

پاستره

پاستره
کلود - امانوئل پاستره، سائس و محقق فرانسوی. عضو شورای عالی و وزیر دادگستری فرانسه. مولد بسال 1756م. 1169/ هجری قمری در مارسی و وفات در سنۀ 1840م. 1255/ هَ. ق
لغت نامه دهخدا

پاسره

پاسره
زمینی را گویند که صاحب زراعت در وجه اخراجات جدا کرده بمزارعان دهد تا ایشان حاصل آنرا صرف اخراجات دیوانی و غیره کنند
فرهنگ لغت هوشیار

اسفره

اسفره
جَمعِ واژۀ سِفار، بمعنی مهار و چرم یا آهن که بر پشت بینی اشتر نهند
لغت نامه دهخدا

پاسره

پاسره
زمینی را گویند که صاحب زراعت در وجه اخراجات جدا کند و بمزارعان دهد تا حاصل آنرا صرف اخراجات دیوانی و غیره کنند. (برهان)
لغت نامه دهخدا

اسفرزه

اسفرزه
گیاهی است از تیره بارهنگها از رده پیوسته گلبرگها نباتی است علفی یکساله بارتفاع 10 تا 30 سانتیمتر که بحد وفور بحالت وحشی در نواحی بحرالروم آسیای صغیر آفریقای شمالی آسیا (ایران) میروید اسبغول قطونا اسفیوش
فرهنگ لغت هوشیار