جمع واژۀ اسد، بمعنی شیر نر. (منتهی الارب) ، رسن، قوت، پیوندها: نحن خلقناهم و شددنا اسرهم. (قرآن 28/76) ، ایشان را آفریدیم و بستیم و قوت دادیم پیوندهای ایشان را. یا مراد از آن دو رودۀ بول و غایط است
جَمعِ واژۀ اَسد، بمعنی شیر نر. (منتهی الارب) ، رَسن، قوت، پیوندها: نحن خلقناهم و شددنا اسرهم. (قرآن 28/76) ، ایشان را آفریدیم و بستیم و قوت دادیم پیوندهای ایشان را. یا مراد از آن دو رودۀ بول و غایط است
جمع واژۀ سدن، بمعنی پرده یا پردۀ بارگیر. (منتهی الارب). کجاوه پوش، اسیر کردن. (تاج المصادر بیهقی). برده کردن: و انزل الذین ظاهروهم من اهل الکتاب من صیاصیهم و قذف فی قلوبهم الرعب فریقاً تقتلون و تأسرون فریقاً. (قرآن 26/33) ، زندانی کردن. (دزی ج 1 ص 21) ، آفریدن. (تاج المصادر بیهقی). خلقت، نیک آفریدن، پالان بدوال بستن. (تاج المصادر بیهقی) ، به احتباس بول مبتلا شدن، بندگی. (دزی ج 1 ص 21)
جَمعِ واژۀ سَدَن، بمعنی پرده یا پردۀ بارگیر. (منتهی الارب). کجاوه پوش، اسیر کردن. (تاج المصادر بیهقی). برده کردن: و انزل الذین ظاهروهم من اهل الکتاب من صیاصیهم و قذف فی قلوبهم الرعب فریقاً تقتلون و تأسرون فریقاً. (قرآن 26/33) ، زندانی کردن. (دزی ج 1 ص 21) ، آفریدن. (تاج المصادر بیهقی). خلقت، نیک آفریدن، پالان بدوال بستن. (تاج المصادر بیهقی) ، به احتباس بول مبتلا شدن، بندگی. (دزی ج 1 ص 21)