جدول جو
جدول جو

معنی استعانه - جستجوی لغت در جدول جو

استعانه
(شِ / شُ)
استعانت. یاری جستن. یاری خواستن. یاری طلبیدن. استنجاد. اعتضاد. استرفاد. یاری کردن خواستن. (تاج المصادر بیهقی) : اما چون استعانت بما نمودند اگر یاری ندهیم نام و ننگ باشد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 95). به استمداد و استعانت او استغاثت میکرد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص 270 و نسخۀ خطی متعلق به کتاب خانه مؤلف ص 231). چون ازین مهمات بپرداخت امیر رضی ابوالقاسم نوح بن منصور سامانی پادشاه خراسان و دیگر ممالک مثل ماوراءالنهر به او استعانت کرد و مدد خواست. (ترجمه تاریخ یمینی چاپی ص 43).
لغت نامه دهخدا
استعانه
یاری خواهی، یاری یابی
تصویری از استعانه
تصویر استعانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

در بدیع استعمال کلمه ای در غیر معنی حقیقی خودش بر سبیل تشبیه یعنی آوردن مشبه یا مشبهٌ به در کلام و حذف طرف دیگر مانند این جمله مثلاً ماهی را دیدم سر از دریچه بیرون کرد، ماه در این جمله به جای کلمۀ محبوب، معشوق یا زنی زیبا به کار رفته است، عاریت گرفتن، قرض گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استوانه
تصویر استوانه
هر جسم ستون مانند که در دو سر آن دو دایرۀ موازی یکدیگر قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استعاذه
تصویر استعاذه
پناه گرفتن، پناه بردن، پناه خواستن، پناه جستن، گفتن «اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استعانت
تصویر استعانت
یاری خواستن، کمک خواستن، کمک، یاری، در ادبیات در فن بدیع آوردن شعر شاعری در کلام یا شعر خود برای کمک به مراد و مقصود خویش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استهانه
تصویر استهانه
سبک شمردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استدانه
تصویر استدانه
وام خواست، وام خواستن، وام گرفتن وام خواستن قرض طلبیدن وام گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استوانه
تصویر استوانه
جسمی است گرد، بن او وسر اودو دایره میباشد وبه یکدیگر موازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استضانه
تصویر استضانه
روشنی گرفتن روشن شدن، روشنی خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
خویگری، بازگشت خواهی طلب عود کردن بارگشت چیزی را خواستن دوباره خواستن، عادت بچیزی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعاذه
تصویر استعاذه
پناه بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
چیزی را به عاریه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعاضه
تصویر استعاضه
عوض آنرا خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعانت
تصویر استعانت
یاری گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استکانه
تصویر استکانه
خاکی شدن خاکی بودن فروتنی بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
پیدایی هویدایی، آشکارشدن، آشکارکردن، به جای آوردن شناختن پیداشدن آشکار گشتن هویدا شدن، پیدا کردن آشکار کردن، بجای آوردن دانستن شناختن، هویدایی ظهور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعاده
تصویر استعاده
((اِ تِ دِ))
بازگشت چیزی را خواستن، عادت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استدانه
تصویر استدانه
((اِ تِ نِ))
وام خواستن، قرض طلبیدن، وام گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استعانت
تصویر استعانت
((اِ تِ نَ))
یاری خواستن، کمک طلبیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استعاذه
تصویر استعاذه
((اِ تِ ذِ))
پناه جستن، پناه بردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
((اِ تِ رِ))
به عاریت گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استوانه
تصویر استوانه
((اُ تُ نِ))
ستون، جسمی که در دو سر آن دو دایره موازی یکدیگر باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استبانه
تصویر استبانه
((اِ تِ نِ یا نَ))
پیدا شدن، آشکار گشتن، هویدا شدن، پیدا کردن، آشکار کردن، به جای آوردن، دانستن، شناختن، هویدایی، ظهور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
Metaphor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
métaphore
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
метафора
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
Metapher
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
метафора
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
metafora
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
隐喻
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
metáfora
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
metafora
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
metáfora
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
metafoor
دیکشنری فارسی به هلندی