- استعانه
- یاری خواهی، یاری یابی
معنی استعانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیدایی هویدایی، آشکارشدن، آشکارکردن، به جای آوردن شناختن پیداشدن آشکار گشتن هویدا شدن، پیدا کردن آشکار کردن، بجای آوردن دانستن شناختن، هویدایی ظهور
خاکی شدن خاکی بودن فروتنی بسیار
یاری گرفتن
عوض آنرا خواستن
چیزی را به عاریه گرفتن
پناه بردن
خویگری، بازگشت خواهی طلب عود کردن بارگشت چیزی را خواستن دوباره خواستن، عادت بچیزی کردن
روشنی گرفتن روشن شدن، روشنی خواستن
سبک شمردن
جسمی است گرد، بن او وسر اودو دایره میباشد وبه یکدیگر موازی
وام خواست، وام خواستن، وام گرفتن وام خواستن قرض طلبیدن وام گرفتن
یاری خواستن، کمک خواستن، کمک، یاری، در ادبیات در فن بدیع آوردن شعر شاعری در کلام یا شعر خود برای کمک به مراد و مقصود خویش
پناه گرفتن، پناه بردن، پناه خواستن، پناه جستن، گفتن «اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم»
((اِ تِ نِ یا نَ))
فرهنگ فارسی معین
پیدا شدن، آشکار گشتن، هویدا شدن، پیدا کردن، آشکار کردن، به جای آوردن، دانستن، شناختن، هویدایی، ظهور
در بدیع استعمال کلمه ای در غیر معنی حقیقی خودش بر سبیل تشبیه یعنی آوردن مشبه یا مشبهٌ به در کلام و حذف طرف دیگر مانند این جمله مثلاً ماهی را دیدم سر از دریچه بیرون کرد، ماه در این جمله به جای کلمۀ محبوب، معشوق یا زنی زیبا به کار رفته است، عاریت گرفتن، قرض گرفتن
هر جسم ستون مانند که در دو سر آن دو دایرۀ موازی یکدیگر قرار دارد
Metaphor
метафора
Metapher
метафора
metafora
metáfora
metafora
metáfora
métaphore
metafoor
อุปมาภาพ