جدول جو
جدول جو

معنی استراق - جستجوی لغت در جدول جو

استراق
دزدیدن
تصویری از استراق
تصویر استراق
فرهنگ لغت هوشیار
استراق
دزدیدن، کار دیگری را به خود نسبت دادن
استراق سمع: پنهانی گوش دادن به سخن دیگران
تصویری از استراق
تصویر استراق
فرهنگ فارسی عمید
استراق
((اِ تِ))
دزدیدن، دزدیده کاری کردن
تصویری از استراق
تصویر استراق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اختراق
تصویر اختراق
پاره شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
آتش گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
پیشی گرفتن پیشی جستن پیشی جویی در: تیراندازی دو و میدانی پیشی جستن پیشی گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
خورای شناسی: خورای شناس شدن تحقیق در ادبیات علوم آداب و رسوم شرقیان از طرف دانشمندان مغرب زمین شرق شناسی خاورشناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استرقاق
تصویر استرقاق
تنک شدن، بنده خواستن، به بندگی گرفتن بنده گرفتن بنده شمردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استرشاق
تصویر استرشاق
شرق شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استرزاق
تصویر استرزاق
روزی خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استرال
تصویر استرال
گوالیدن دراز شدن گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استراط
تصویر استراط
فرو خوردن فرو دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استرار
تصویر استرار
از دانه های خوردنی مرجمک هم آوای مردمک دانژه
فرهنگ لغت هوشیار
ژرف کاوی، غوته خوردن همه را فرا گرفتن همه را فرا رسیدن، غرق شدن غرقه گشتن، فرو رفتن در امری سخت سر گرم شدن بکاری تعمق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استراء
تصویر استراء
رای خواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
آتش سوزی، آتش گرفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افتراق
تصویر افتراق
از یکدیگر جدا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی بارافکنی ترکی ماندن اقامت توقف (در سفر)، محل اقامت محل استراحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتراق
تصویر افتراق
از یکدیگر جدا شدن، جدایی، پراکنده شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استغراق
تصویر استغراق
سخت به کاری مشغول شدن، بیش از حد به چیزی توجه کردن، در علم منطق همه را فراگرفتن، شامل همه شدن، در تصوف توجه کامل سالک به گفتن ذکر، چنان که از خودبی خود شود، مقام بی خودی و فنا، کنایه از از بین رفتن، نابود شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختراق
تصویر اختراق
دریده شدن، پاره شدن، گذشتن و رفتن، از غلاف درآمدن شمشیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
آتش گرفتن، سوختن، در علم نجوم نهان شدن یکی از سیارات زحل، مشتری، مریخ، زهره و عطارد در زیر شعاع خورشید یا مقارنۀ خورشید با یکی از آن پنج سیاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
((اِ تِ))
سوختن، آتش گرفتن، محو شدن یکی از پنج سیاره «زحل، مشتری، مریخ، زهره، عطارد» در زیر شعاع خورشید، یا مقارنه خورشید با یکی از آن ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استباق
تصویر استباق
((اِ تِ))
پیشی جستن، پیشی گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استغراق
تصویر استغراق
((اِ تِ))
همه را فرا گرفتن، غرق شدن، سخت سرگرم کاری شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استشراق
تصویر استشراق
((اِ تِ))
شرق شناسی، خاورشناسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استرزاق
تصویر استرزاق
((اِ تِ))
روزی خواستن، طلب روزی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افتراق
تصویر افتراق
((اِ تِ))
از یکدیگر جدا شدن، فرق گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استرقاق
تصویر استرقاق
به بندگی گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
Combustion
دیکشنری فارسی به انگلیسی