معنی استرزاق - فرهنگ فارسی معین
معنی استرزاق
استرزاق((اِ تِ))
روزی خواستن، طلب روزی کردن
تصویر استرزاق
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با استرزاق
استرزاق
استرزاق
روزی خواستن. روزی جستن. (تاج المصادر بیهقی) ، برداشتن خواستن. (منتهی الارب). طلب برداشتن کردن، استرفاع خوان، سپری شدن آنچه بر خوان بود و وقت برداشتن آن رسیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
استرقاق
استرقاق
تنک شدن، بنده خواستن، به بندگی گرفتن بنده گرفتن بنده شمردن
فرهنگ لغت هوشیار
استیزاق
استیزاق
استئزاق. تنگ آمدن مکان بر کسی: اُسْتُؤْزِق َ علی فلان (مجهولاً) ، تنگ شد جای بر فلان
لغت نامه دهخدا
استرقاق
استرقاق
بنده گرفتن. (زوزنی). ببنده گرفتن. (تاج المصادر بیهقی). بنده گرفتن کسی را. بنده کردن. طلب بندگی کردن. شخصی را بردۀ خود قرار دادن (اصطلاح فقه).
لغت نامه دهخدا
استرفاق
استرفاق
طلب رفق کردن، استرمادور پرتغالی، شامل نواحی لریا، شنتمریه، ستوبل و لشبونه است
لغت نامه دهخدا
استرزاغ
استرزاغ
ضعیف و خوار شمردن کسی را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.