جدول جو
جدول جو

معنی استغراق

استغراق((اِ تِ))
همه را فرا گرفتن، غرق شدن، سخت سرگرم کاری شدن
تصویری از استغراق
تصویر استغراق
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با استغراق

استغراق

استغراق
ژرف کاوی، غوته خوردن همه را فرا گرفتن همه را فرا رسیدن، غرق شدن غرقه گشتن، فرو رفتن در امری سخت سر گرم شدن بکاری تعمق
فرهنگ لغت هوشیار

استغراق

استغراق
سخت به کاری مشغول شدن، بیش از حد به چیزی توجه کردن، در علم منطق همه را فراگرفتن، شامل همه شدن، در تصوف توجه کامل سالک به گفتن ذکر، چنان که از خودبی خود شود، مقام بی خودی و فنا، کنایه از از بین رفتن، نابود شدن
استغراق
فرهنگ فارسی عمید

استغراق

استغراق
همه را فراگرفتن. (منتهی الارب). همه را فاگرفتن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). استیعاب: اگر در شرح معالی و مغالی که ذات معظم این خواجۀ مکرّم و وزیر بینظیر که بدان ممتاز است بسطی رود به استغراق اوراق بپایان نرسد. (ترجمه تاریخ یمینی صص 19- 20) ، برگردیدن گونه از ترس و مانند آن. برگردیدن رنگ از ترس و مانند آن: اُستفعلونه (مجهولاً) ، برگردید گونۀ او از ترس. (منتهی الارب) ، تهبج. برآماسیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

استغلاق

استغلاق
پیچیده سخنی سربسته گویی، آزاد نبودن در خرید و فروش
استغلاق
فرهنگ لغت هوشیار

استشراق

استشراق
خورای شناسی: خورای شناس شدن تحقیق در ادبیات علوم آداب و رسوم شرقیان از طرف دانشمندان مغرب زمین شرق شناسی خاورشناسی
فرهنگ لغت هوشیار

استغراب

استغراب
گزافخندی بسیارخندی، شگفتیدن شگفتی نمودن غریب شمردن عجب دانستن چیزی را بشگفت آمدن از امری
فرهنگ لغت هوشیار

استغراب

استغراب
غریب شمردن، عجیب دانستن چیزی را، به شگفت آمدن از امری
استغراب
فرهنگ فارسی معین