جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با استباق

استباق

استباق
پیشی گرفتن پیشی جستن پیشی جویی در: تیراندازی دو و میدانی پیشی جستن پیشی گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار

استباق

استباق
بر یکدیگر پیشی گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). بر همدیگر پیشی گرفتن. پیشی گرفتن با کسی در دویدن و تاختن.
لغت نامه دهخدا

استبقا

استبقا
ماندن خواهی، برجای خواهی، زنده گذاشتن بقای چیزی ا طلبیدن، بر جای بداشتن بر جا گذاشتن، زنده گذاشتن باقی گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار

استبرق

استبرق
پارسی تازی شده استورک دیبای زرباف پرند ستبر و نام درختچه ای که در گرمسیرایران می روید استخرک دیبای ستبر استبرک، نام دو گونه درختچه از تیره کتوسها که در هند و مالزی و در جنوب ایران در نقاط گرمسیر و سواحل دریای عمان و خلیج فارس میرویند و از گیاهان کاچوئی ایران هستند. استخر
فرهنگ لغت هوشیار

استراق

استراق
دزدیدن، کار دیگری را به خود نسبت دادن
استراقِ سمع: پنهانی گوش دادن به سخن دیگران
استراق
فرهنگ فارسی عمید