جدول جو
جدول جو

معنی استبراد - جستجوی لغت در جدول جو

استبراد(گِ لَ / لِ کُ نَنْ دَ / دِ)
سرد یافتن.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استبداد
تصویر استبداد
به میل و رای خود کار کردن، خودرای بودن، خودرایی، خودسری، خودکامگی، در علوم سیاسی حکومتی که مردم در آن نقشی ندارند و فرمانروایان مقید به قانون نیستند و به میل و ارادۀ خود تصمیم می گیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استطراد
تصویر استطراد
در بدیع خارج شدن شاعر از مطلب و سپس برگشتن به موضوع اول، برای مثال حسن تو نادر است در این وقت و شعر من / من چشم بر تو و دگران گوش بر من اند (سعدی۲ - ۴۲۷) و یا عشق می ورزم و امّید که این فنّ شریف / چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود (حافظ - ۴۵۷)بیان کردن مطلب در زمان مناسب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استبعاد
تصویر استبعاد
بعید شمردن، بعید دانستن، دور شمردن، دوری کردن، دور شدن، دوری
فرهنگ فارسی عمید
تک نشینی جدا نشینی، یکه گزینی، تک کاری به تنهایی کارکردن تنها شدن بچیزی تنها رفتن پی کاری، تنها کردن کاری را، تنهایی خواستن خواستار تنهایی بودن، کسی را از میان گروه به تنهایی بر گزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
گریز دروغین، روانی کار، کناره پردازی: از زمینه سخن بیرون رفتن از پیش دشمن گریختن برای فریفتن او، شمول خواستن، از مطلب دور افتادن، گوینده یا نویسنده ضمن مدح یا هجو یا تغزل از مطلب اصلی خارج شود و بمضمون دیگر بپردازد آنگاه باز بمضمون نخستین باز گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استیراد
تصویر استیراد
رسیدن به آبخورد، رساندن به آبخورد، کالاآوردن از برونمرز
فرهنگ لغت هوشیار
دوری جویی دورمان دور کردن بنده خواستن، به بندگی گرفتن دور شمردن بعید دانستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استبراز
تصویر استبراز
بیرون کردن
فرهنگ لغت هوشیار
طلب دوری از گناه، بیزاری خواستن، برائت از تهمت و مانند آنو به معنای پاکی خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
بخودی خود کار کردن، به خودی خود به کاری قیام کردن، خودکامگی، خود سری، خیره رائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
((اِ تِ))
خود رأی بودن، خودسری، فرمانروایی مطلق یک حزب، ظلم و تعدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استفراد
تصویر استفراد
((اِ تِ))
تنها شدن به چیزی، تنها رفتن پی کاری، تنها کردن کاری را، تنهائی خواستن، خواستار تنهائی بودن، کسی را از میان گروه به تنهایی برگزیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استطراد
تصویر استطراد
((اِ تِ))
از پیش دشمن گریختن و فریفتن او، از مطلب دور افتادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استبراء
تصویر استبراء
((اِ تِ))
برائت جستن، پاکی خواستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استبعاد
تصویر استبعاد
((اِ تِ))
بعید دانستن، دور از قبول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
تک سالاری، خوکامگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
Autocracy, Highhandedness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
autocratie, autoritarisme
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
autocratie, arrogantie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
전제 정치 , 거만함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
独裁政治 , 横柄
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
אוטוקרטיה , יהירות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
निरंकुशता , अत्याचार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
otokrasi, keangkuhan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
เผด็จการ , ความหยิ่งยโส
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
автократия , высокомерие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
Autokratie, Überheblichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
autocracia, autoritarismo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
autocrazia, altezzosità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
autocracia, autoritarismo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
专制 , 高压
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
autokracja, wyniosłość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
автократія , високомерність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
otokrasi, yüksekten bakma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی