به میل و رای خود کار کردن، خودرای بودن، خودرایی، خودسری، خودکامگی، در علوم سیاسی حکومتی که مردم در آن نقشی ندارند و فرمانروایان مقید به قانون نیستند و به میل و ارادۀ خود تصمیم می گیرند
به میل و رای خود کار کردن، خودرای بودن، خودرایی، خودسری، خودکامگی، در علوم سیاسی حکومتی که مردم در آن نقشی ندارند و فرمانروایان مقید به قانون نیستند و به میل و ارادۀ خود تصمیم می گیرند
در بدیع خارج شدن شاعر از مطلب و سپس برگشتن به موضوع اول، برای مثال حسن تو نادر است در این وقت و شعر من / من چشم بر تو و دگران گوش بر من اند (سعدی۲ - ۴۲۷) و یا عشق می ورزم و امّید که این فنّ شریف / چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود (حافظ - ۴۵۷)بیان کردن مطلب در زمان مناسب
در بدیع خارج شدن شاعر از مطلب و سپس برگشتن به موضوع اول، برای مِثال حسن تو نادر است در این وقت و شعر من / من چشم بر تو و دگران گوش بر من اند (سعدی۲ - ۴۲۷) و یا عشق می ورزم و امّید که این فنّ شریف / چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود (حافظ - ۴۵۷)بیان کردن مطلب در زمان مناسب
تک نشینی جدا نشینی، یکه گزینی، تک کاری به تنهایی کارکردن تنها شدن بچیزی تنها رفتن پی کاری، تنها کردن کاری را، تنهایی خواستن خواستار تنهایی بودن، کسی را از میان گروه به تنهایی بر گزیدن
تک نشینی جدا نشینی، یکه گزینی، تک کاری به تنهایی کارکردن تنها شدن بچیزی تنها رفتن پی کاری، تنها کردن کاری را، تنهایی خواستن خواستار تنهایی بودن، کسی را از میان گروه به تنهایی بر گزیدن
گریز دروغین، روانی کار، کناره پردازی: از زمینه سخن بیرون رفتن از پیش دشمن گریختن برای فریفتن او، شمول خواستن، از مطلب دور افتادن، گوینده یا نویسنده ضمن مدح یا هجو یا تغزل از مطلب اصلی خارج شود و بمضمون دیگر بپردازد آنگاه باز بمضمون نخستین باز گردد
گریز دروغین، روانی کار، کناره پردازی: از زمینه سخن بیرون رفتن از پیش دشمن گریختن برای فریفتن او، شمول خواستن، از مطلب دور افتادن، گوینده یا نویسنده ضمن مدح یا هجو یا تغزل از مطلب اصلی خارج شود و بمضمون دیگر بپردازد آنگاه باز بمضمون نخستین باز گردد