جدول جو
جدول جو

معنی استبداد

استبداد((اِ تِ))
خود رأی بودن، خودسری، فرمانروایی مطلق یک حزب، ظلم و تعدی
تصویری از استبداد
تصویر استبداد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با استبداد

استبداد

استبداد
بخودی خود کار کردن، به خودی خود به کاری قیام کردن، خودکامگی، خود سری، خیره رائی
فرهنگ لغت هوشیار

استبداد

استبداد
به میل و رای خود کار کردن، خودرای بودن، خودرایی، خودسری، خودکامگی، در علوم سیاسی حکومتی که مردم در آن نقشی ندارند و فرمانروایان مقید به قانون نیستند و به میل و ارادۀ خود تصمیم می گیرند
استبداد
فرهنگ فارسی عمید