زغال، جسم سخت و سیاه رنگی که از سوختن بافت های گیاهی و حیوانی ایجاد می شود و حاوی مقدار زیادی کربن است، انگشت، زگال، آلاس، فحم، شگال جایی که در آن زغال بریزند، زغالدان، انبار زغال
زُغال، جسم سخت و سیاه رنگی که از سوختن بافت های گیاهی و حیوانی ایجاد می شود و حاوی مقدار زیادی کربن است، اَنگِشت، زُگال، آلاس، فَحم، شُگال جایی که در آن زغال بریزند، زغالدان، انبار زغال
بزرگترین واحه در صحرای افریقا پس از ’فزان’ واقع بین 16 و 20 درجۀ عرض شمالی و 5 و 10 درجۀ طول شرقی تا جنوب جنوب شرقی واحۀ ’توات’ حدّ شمالی آن بلاد طوارق یا تواریک و حدّ جنوبی بلاد سودان است. مساحت در حدود 400 هزار گز از شمال به جنوب و 320 هزار گز از مشرق بمغرب و این بلاد کوهستانی باشند و نهرهای پرآب از میان آنها گذرد و مشهورترین کوههای آن کوه ضجم است که ارتفاع آن از سطح دریا 1400 گز و سکنۀ آن قریب 700000 تن باشند و 180 شهر دارد که اشهر آنها در وسط از شمال بجنوب طفاجیت و سلوفیه و طنطفاده و طنطرود است. و سلطان آن مستقل است و اصوری و اغلفو و غادیس و آن پایتخت است. تجارت اسبن رونق دارد و کاروانها از تونس و سنار و مراکش بدانجا آیند و از آنجا به کاشنا و کانواد و بلاد دیگر سودان روند. محصولات عمده آن خرما و گندم و نظایر آنهاست و از اشجار، درخت بوری که ارتفاع آن به 30 گز و محیط آن به 9 گز رسد و در حدود شمال قومی بربری سکونت دارند و در جهت شمالی آن جبال غنجه که ارتفاع آن از سطح دریا 5000 قدم است. و اودیۀ آن دارای نباتات بسیار است و در بیشه ها کبوترهای مطوق و طیور دیگر فراوان است. و پشته ای بی آب وگیاه به ارتفاع قریب 200 قدم از سطح دریا اسبن را از سودان جدا کندو در آن زرافه و گاو وحشی و شترمرغ و نظایر آنها ازحیوانات اقالیم حاره فراوان است و سکنۀ این نواحی کوتاه قد و سیه چرده تر از سکان ازقار و گردچهره تر و بشاش تر باشند و اهل آن مسلمانان متعصب اند و از جملۀ عادات ایشان آن است که چون زنی را بمردی از قریۀ دیگر تزویج کنند شوی باید بقریۀ زوجه خویش منتقل شود. اسلحۀ اهالی عموماً نیزه و شمشیر و خنجر و سپری بزرگ از پوست غزال است و نیز تیر و کمان نزد ایشان یافت شود و تفنگ بندرت دیده میشود. آنان بزراعت و فلاحت توجهی اندک دارند و همه ملبوسات ایشان از خارج آید و زندگی اهالی از تجارت نمک و مداخل حکومت منحصر به رسوم نمک است و در مائۀ ششم هجری اسبن و پایتخت آن اغادیس مرکز بلاد بربر ممتد بسوان بود که ماههای بسیار طی طریق میکردند و در قرن یازدهم هجری اغادیس از سلطان تنبکتوا تمکین میکرد. (ضمیمۀ معجم البلدان)
بزرگترین واحه در صحرای افریقا پس از ’فزان’ واقع بین 16 و 20 درجۀ عرض شمالی و 5 و 10 درجۀ طول شرقی تا جنوب جنوب شرقی واحۀ ’توات’ حدّ شمالی آن بلاد طوارق یا تواریک و حدّ جنوبی بلاد سودان است. مساحت در حدود 400 هزار گز از شمال به جنوب و 320 هزار گز از مشرق بمغرب و این بلاد کوهستانی باشند و نهرهای پرآب از میان آنها گذرد و مشهورترین کوههای آن کوه ضجم است که ارتفاع آن از سطح دریا 1400 گز و سکنۀ آن قریب 700000 تن باشند و 180 شهر دارد که اشهر آنها در وسط از شمال بجنوب طفاجیت و سلوفیه و طنطفاده و طنطرود است. و سلطان آن مستقل است و اصوری و اُغلفو و غادیس و آن پایتخت است. تجارت اسبن رونق دارد و کاروانها از تونس و سنار و مراکش بدانجا آیند و از آنجا به کاشنا و کانواد و بلاد دیگر سودان روند. محصولات عمده آن خرما و گندم و نظایر آنهاست و از اشجار، درخت بوری که ارتفاع آن به 30 گز و محیط آن به 9 گز رسد و در حدود شمال قومی بربری سکونت دارند و در جهت شمالی آن جبال غنجه که ارتفاع آن از سطح دریا 5000 قدم است. و اودیۀ آن دارای نباتات بسیار است و در بیشه ها کبوترهای مطوق و طیور دیگر فراوان است. و پشته ای بی آب وگیاه به ارتفاع قریب 200 قدم از سطح دریا اسبن را از سودان جدا کندو در آن زرافه و گاو وحشی و شترمرغ و نظایر آنها ازحیوانات اقالیم حاره فراوان است و سکنۀ این نواحی کوتاه قد و سیه چرده تر از سکان ازقار و گردچهره تر و بشاش تر باشند و اهل آن مسلمانان متعصب اند و از جملۀ عادات ایشان آن است که چون زنی را بمردی از قریۀ دیگر تزویج کنند شوی باید بقریۀ زوجه خویش منتقل شود. اسلحۀ اهالی عموماً نیزه و شمشیر و خنجر و سپری بزرگ از پوست غزال است و نیز تیر و کمان نزد ایشان یافت شود و تفنگ بندرت دیده میشود. آنان بزراعت و فلاحت توجهی اندک دارند و همه ملبوسات ایشان از خارج آید و زندگی اهالی از تجارت نمک و مداخل حکومت منحصر به رسوم نمک است و در مائۀ ششم هجری اسبن و پایتخت آن اغادیس مرکز بلاد بربر ممتد بسوان بود که ماههای بسیار طی طریق میکردند و در قرن یازدهم هجری اغادیس از سلطان تنبکتوا تمکین میکرد. (ضمیمۀ معجم البلدان)
خبوشان: خبوشان شهری وسط است از اقلیم چهارم و توابع بسیار دارد و در دفاتر دیوان آن ولایت را استو نویسند و در عهد مغول هولاکوخان تجدید عمارت آن کرد و نبیره اش ارغون خان بر آن عمارت افزود و آب و هوای خوب دارد، حاصلش غلّه و پنبه و انگور و میوۀ فراوان باشد. (نزهه القلوب ج 3 ص 150). این نام در نسخ جهانگشای جوینی استو، آسو و استوا آمده است. (جهانگشای جوینی ج 2 ص 13 و 132 و 279). و یاقوت آنرا ذیل استوا آورده. رجوع به استوا و دستورالوزراء ص 127 و حبیب السیر جزو 4 از ج 2 ص 356 شود
خبوشان: خبوشان شهری وسط است از اقلیم چهارم و توابع بسیار دارد و در دفاتر دیوان آن ولایت را استو نویسند و در عهد مغول هولاکوخان تجدید عمارت آن کرد و نبیره اش ارغون خان بر آن عمارت افزود و آب و هوای خوب دارد، حاصلش غلّه و پنبه و انگور و میوۀ فراوان باشد. (نزهه القلوب ج 3 ص 150). این نام در نسخ جهانگشای جوینی استو، آسو و استوا آمده است. (جهانگشای جوینی ج 2 ص 13 و 132 و 279). و یاقوت آنرا ذیل استوا آورده. رجوع به استوا و دستورالوزراء ص 127 و حبیب السیر جزو 4 از ج 2 ص 356 شود
تصحیفی و لحنی از امرود (در رامسر و شهسوار و لاهیجان). میوه ایست که آنرا امرود گویند. (برهان قاطع). کمثری. و رجوع به اربودار وامرود شود، بلا. داهیه. (مهذب الاسماء)
تصحیفی و لحنی از امرود (در رامسر و شهسوار و لاهیجان). میوه ایست که آنرا امرود گویند. (برهان قاطع). کمثری. و رجوع به اربودار وامرود شود، بلا. داهیه. (مهذب الاسماء)
نعت تفضیلی از سبقت. پیش تر. جلوتر. سابق تر. سبقت گیرنده تر. پیش تر از پیش... از پیش پیش تر. - امثال: اسبق من الاجل. اسبق من الافکار. (مجمع الامثال میدانی). ، کج سلیقه، بسیارغضب
نعت تفضیلی از سبقت. پیش تر. جلوتر. سابق تر. سبقت گیرنده تر. پیش تر از پیش... از پیش پیش تر. - امثال: اسبق من الاجل. اسبق من الافکار. (مجمع الامثال میدانی). ، کج سلیقه، بسیارغضب
قصبۀ کوچکی در سنجاق بایبورد از ولایت ارضروم (ارزنهالروم) در 60 هزارگزی شمال غربی ارضروم و 87 هزارگزی شمال شرقی بایبورد درساحل راست چوروق صو. قریب 1000 تن سکنه دارد. در زمانهای قدیم شهری بزرگ و مشهور بوده. مورخین رومی آنراهیسیراتیس و جغرافیون عرب بلفظ اسبیرین نامیده اند. قضای اسیر یکی از قضاهای چهارگانه ای است که سنجاق بایبورد را تشکیل میدهند و آن قسمتی از وادی چوروق صو را شامل است. این قطعه بغیر از مرکز دارای 134 قریه میباشد. عده خانه های آن به 5281 باب و نفوسش به 32017 تن بالغ میشود. 116 جامع و مسجد و 40 مدرسه و 119 مکتب صبیان و 19 کلیسا و صومعه و 636 دکان و 2 کاروانسرا و 178 آسیا دارد. محصولات ارضیه آن عبارت است ازحبوبات متنوعه و انواع میوه و عمده صنایع محلیۀ آن گلیم بافی و قالیچه بافی است. (قاموس الاعلام ترکی)
قصبۀ کوچکی در سنجاق بایبورد از ولایت ارضروم (ارزنهالروم) در 60 هزارگزی شمال غربی ارضروم و 87 هزارگزی شمال شرقی بایبورد درساحل راست چوروق صو. قریب 1000 تن سکنه دارد. در زمانهای قدیم شهری بزرگ و مشهور بوده. مورخین رومی آنراهیسیراتیس و جغرافیون عرب بلفظ اسبیرین نامیده اند. قضای اسیر یکی از قضاهای چهارگانه ای است که سنجاق بایبورد را تشکیل میدهند و آن قسمتی از وادی چوروق صو را شامل است. این قطعه بغیر از مرکز دارای 134 قریه میباشد. عده خانه های آن به 5281 باب و نفوسش به 32017 تن بالغ میشود. 116 جامع و مسجد و 40 مدرسه و 119 مکتب صبیان و 19 کلیسا و صومعه و 636 دکان و 2 کاروانسرا و 178 آسیا دارد. محصولات ارضیه آن عبارت است ازحبوبات متنوعه و انواع میوه و عمده صنایع محلیۀ آن گلیم بافی و قالیچه بافی است. (قاموس الاعلام ترکی)