معنی انبو انبو انبوییدن، پسوند متصل به واژه به معنای انبوینده مثلاً دست انبو، گل انبو تصویر انبو فرهنگ فارسی عمید
انبوی انبوی در ترکیب بجای (انبوینده) آید: دست انبوی زرد انبوی گل انبوی، بوی دهنده (خوب یا بد)، چیزی که بدبو باشد فرهنگ لغت هوشیار