جدول جو
جدول جو

معنی اشبو

اشبو
زغال، جسم سخت و سیاه رنگی که از سوختن بافت های گیاهی و حیوانی ایجاد می شود و حاوی مقدار زیادی کربن است، انگشت، زگال، آلاس، فحم، شگال
جایی که در آن زغال بریزند، زغالدان، انبار زغال
تصویری از اشبو
تصویر اشبو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اشبو

اشبو

اشبو
جایی را گویند که زغال و انگِشت در آن ریزند. (برهان) (انجمن آرای ناصری). انگِشت دان. (مؤیدالفضلاء) (آنندراج). انبار زغال و انگِشت
لغت نامه دهخدا

اشنو

اشنو
شنوا شنونده. نوعی سیگار که بنام شهر اشنو (اشنویه) (آذربایجان) نامیده شده
فرهنگ لغت هوشیار

انبو

انبو
انبوییدن، پسوند متصل به واژه به معنای انبوینده مثلاً دست انبو، گل انبو
انبو
فرهنگ فارسی عمید

اشنو

اشنو
نوعی سیگار که به نام شهر اشنو (اشنویه آذربایجان) نامیده شده است
اشنو
فرهنگ فارسی معین

اشنو

اشنو
نام تجاری نوعی سیگار که به نام شهر اشنو یا اشنویه (از شهرهای آذربایجان غربی) نامیده شده
فرهنگ فارسی عمید