جدول جو
جدول جو

معنی ازبی - جستجوی لغت در جدول جو

ازبی
(اُ بی ی)
شتابزدگی. رفتار بشتاب.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ازلی
تصویر ازلی
مربوط به ازل، برای مثال سعادت ازلی با تو روز و شب همبر/ خدای عزوجل با تو گاه و بیگه یار (مسعودسعد - ۲۳۲)ویژگی آنچه ابتدا نداشته و همیشه بوده و خواهد بود، خداوندی، الهی مثلاً حکمت الهی
فرهنگ فارسی عمید
طایفه ای از مغولان که از اعقاب سپاهیان چنگیز در ماوراءالنهر و نواحی بین دریاچۀ آرال و دریای خزر هستند، از مردم ازبک، ازبکی مثلاً کشتی گیر ازبک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازبیر
تصویر ازبیر
از حفظ، از حافظه، در حافظه به خاطر سپردن، حفظ، ازبرم، ازبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازبر
تصویر ازبر
از حفظ، از حافظه، در حافظه به خاطر سپردن، ازبیر، ازبرم، حفظ
ازبر داشتن: چیزی را به یاد داشتن، مطلبی را در حافظه داشتن
ازبر کردن: حفظ کردن و به خاطر سپردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازبس
تصویر ازبس
به سبب بسیاری، بس که، برای مثال از بس که دست می گزم و آه می کشم / آتش زدم چو گل به تن لخت لخت خویش (حافظ - ۵۸۸)
فرهنگ فارسی عمید
(زِ با / بی / بی ی)
نوعی از ماهی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به هازبا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ازبکی
تصویر ازبکی
منسوب به ازبک از طایفه ازبک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازبر
تصویر ازبر
مردبزرگ گوش بلبله گوش، چارشانه، گزنده آزارنده
فرهنگ لغت هوشیار
طایفه ای از تاتار اوزبک، دشنام است: بی ریخت بد گل نا آراسته ژولیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزبی
تصویر عزبی
عزب بودن مجرد بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازفی
تصویر ازفی
شتاب و شادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازکی
تصویر ازکی
پاکیزه وپر هیزکارتر پاکیزه وپرهیزکارتر
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه ابتدا ندارد، قدیم، دیرینه، ابدی، که همیشه بود آنکه ابتدا ندارد، قدیم، دیرینه، ابدی، که همیشه بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازمی
تصویر ازمی
منسوب به ازم و گروهی بدان نسبت دارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازیب
تصویر ازیب
نشاط، شادمانی، خوشوقتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اربی
تصویر اربی
زیاده، زیادتر
فرهنگ لغت هوشیار
از پارسی ادبی ادبیک منسوب به ادب آنچه پیوستگی و ارتباط با ادب داشته باشد نوشته هایی که با فنون ادبی بستگی داشته و درباره ادبیات باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هازبی
تصویر هازبی
ماهی پهلو نکره ای ماهی سیم بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازلی
تصویر ازلی
((اَ زَ))
منسوب به ازل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ازکی
تصویر ازکی
((اَ کا))
پاکتر، پارساتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
نوشته ای که موضوع و سبک آن ادبی باشد، نوشته هایی که با فنون ادبی بستگی داشته و درباره ادبیات باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
فرهنگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
Literary, Literarily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
Party
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
литературно , литературный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
партийный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
literarisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
festlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
літературно , літературний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
партійний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
literacko, literacki
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
imprezowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ادبی
تصویر ادبی
文学地 , 文学的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حزبی
تصویر حزبی
派对的
دیکشنری فارسی به چینی