جدول جو
جدول جو

معنی ازاهیق - جستجوی لغت در جدول جو

ازاهیق(اَ)
نام اسب زیاد بن هندابه (هندابه مادر زیاد است و پدر وی حارثه است)
لغت نامه دهخدا
ازاهیق(اَ)
فرس ذات ازاهیق، اسب تیزقدم شتاب رو. (منتهی الارب) ، موذی از هر چیزی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ازاهیق
اسپ تیزتگ اروند
تصویری از ازاهیق
تصویر ازاهیق
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اتالیق
تصویر اتالیق
مربی، لله، نگهبان، محافظ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازاحیف
تصویر ازاحیف
زحاف ها، در عروض تغییرات در اصول افاعیل عروضی با افزودن یا کاستن یک یا چند حرف، جمع واژۀ زحاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازاهیر
تصویر ازاهیر
شکوفه ها، گل درخت میوه دار که پیش از روییدن برگ شکفته می شود، غنچه مثلاً شکوفۀ هلو و زردآلو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اباریق
تصویر اباریق
ابریق ها، ظروف سفالی یا بلوری لوله دار و دارای دسته که در آن مایعات می ریختند، جمع واژۀ ابریق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رزادیق
تصویر رزادیق
رستاق ها، روستاها، ده ها، جمع واژۀ رستاق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اناهید
تصویر اناهید
زهره، دومین سیارۀ منظومۀ شمسی که قدما آنرا سعد می دانستند و به خنیاگری نسبت می دادند، ناهید، ونوس، بیدخت، بغدخت، بیلفت، خنیاگر فلک، مطربۀ فلک
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
جمع واژۀ ازهار. جج زهره. گل ها. شکوفه ها. (منتهی الارب) (غیاث) : و الصلوه علی محمد الذی ازاهیر ریاض نبوته مونقه. (تتمۀ صوان الحکمه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اماعیق
تصویر اماعیق
جمع معق در هم ریخته عمق، کران ها دور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناهید
تصویر اناهید
ناهید و ستاره زهره
فرهنگ لغت هوشیار
جمع زحاف و ازحاف جمع ال، جمع زحف. دور شدن از اصل و فرو افتادن تیر از نشانه، تغییرها و دگرگونیهایی را گویند که آوردن آنها را در اصول بحرها روا میدانند مث تبدیل (مفاعیلن) به (مفاعیل) و (مفاعلن)
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی خشکرو درختچه ای است از تیره خلنگ ها که گل های آن به رنگهای گوناگون دیده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ای از تیره خلنگ ها که در زمینهای سخت میروید. در چین و آمریکای شمالی و قفقاز و هندوستان فراوان است و بعنوان گل زینتی در باغها نیز کاشته میشود. گلهایش سفید و یا قرمز است ازلیا اچالیه
فرهنگ لغت هوشیار
شوهر مادر قایم مقام پدر، لالا لله موء دب، نگهبان حامی حافظ، منصبی در عهد صفویه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اباریق
تصویر اباریق
ظروف سفالینه، کوزه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اباهیم
تصویر اباهیم
جمع ابهام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازاهیر
تصویر ازاهیر
گلها، شکوفه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازاحیف
تصویر ازاحیف
(( اِ))
جمع زحاف و ازحاف، دور شدن از اصل، تغییرهایی که در ارکان بحور شعر داده می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اناهید
تصویر اناهید
ناهید، زهره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اباریق
تصویر اباریق
جمع ابریق، کوزه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتالیق
تصویر اتالیق
شوهر مادر، قائم مقام پدر، لالا، لله، مؤدب، نگهبان، حامی، حافظ، منصبی در عهد صفویه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ازاهیر
تصویر ازاهیر
جمع ازهار، گل ها، شکوفه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اباریق
تصویر اباریق
آوتابه ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از الاهیت
تصویر الاهیت
Deification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از الاهیت
تصویر الاهیت
déification
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از الاهیت
تصویر الاهیت
обожествление
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از الاهیت
تصویر الاهیت
Vergöttlichung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از الاهیت
تصویر الاهیت
обожествлення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از الاهیت
تصویر الاهیت
deifikacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از الاهیت
تصویر الاهیت
神格化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از الاهیت
تصویر الاهیت
deificação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از الاهیت
تصویر الاهیت
deificazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از الاهیت
تصویر الاهیت
deificación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی