جدول جو
جدول جو

معنی ازاء - جستجوی لغت در جدول جو

ازاء
برابر، جا، روبه روی، برابری برابرانه مقابل برابر روبروی رویاروی قبال، سبب زندگانی یا سبب فراخی عیش و افزونی آن یا به ازاء. عوض بجای. یا در ازاء. بجای عوض بدل
فرهنگ لغت هوشیار
ازاء
((اِ))
مقابل، برابر
تصویری از ازاء
تصویر ازاء
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اماء
تصویر اماء
امه ها، کنیزان، جمع واژۀ امه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ازار
تصویر ازار
پایین هر چیز، ازاره
شلوار، لنگی که به کمر می بستند، لنگی، فوطه، هر چیزی که با آن بدن را می پوشاندند، پوشاک
فرهنگ فارسی عمید
پاداش، سزا، عوض نیکی یا بدی، بخشیدن، یافتن، سزا کیفر پاداش دانسته که در پارسی کیفر با پاداش برابر نیست پاداش پاسخ کار نیک است و کیفر پاسخ کاربد شیان پاد افراه پاد افراس، جمع جزیه، پارسی تازی گشته گزیت ها -1 مکافات سزای عمل کسی را دادن، پاداش پاداشن پاداشت، کیفر پادافره. یا جزاء (جزای) سیئه. پاداش بدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فزاء
تصویر فزاء
افزایش دهنده، افزودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غزاء
تصویر غزاء
بیدین کش بیدین بر انداز جنگنده بسیار غزو کننده بسیار جنگنده
فرهنگ لغت هوشیار
ماتم، مصیبت، سوگواری، شکیبایی درتازی، سوک درفارسی سختی، سال سخت، باران تند شکیبایی کردن، شکیبایی در مصیبت، سوگواری تعزیت، سوگ ماتم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اواء
تصویر اواء
پناهیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انزاء
تصویر انزاء
بر جهانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اماء
تصویر اماء
جمع امه، کنیزکان جمع امه. کنیزان کنیزکان پرستاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الزاء
تصویر الزاء
سیر چرانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغزاء
تصویر اغزاء
جنگ آغالی: بر انگیختن به جنگ مولش دادن به بدهکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزاء
تصویر حزاء
منجم، ستاره شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعزاء
تصویر اعزاء
ارجمند، کمیاب، عزیز، گرام، جمع عزیز گرامیان عزیزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازباء
تصویر ازباء
بارکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازداء
تصویر ازداء
دهش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازراء
تصویر ازراء
خشم گرفتن، سرزنش کردن، آک کردن (اک عیب)، خوار داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازکاء
تصویر ازکاء
گوالیدن (نموکردن)، پاکیزه گردانیدن، هده ستاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازهاء
تصویر ازهاء
رنگ گرفتن غوره خرما، نازکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اساء
تصویر اساء
درامن کردن، راست کردن کارمردم ریشه دارویی، دارو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازاز
تصویر ازاز
درخت کرم دانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازام
تصویر ازام
خشکسال
فرهنگ لغت هوشیار
گزاردن به جا آوردن، رساندن، پس دادن بازپرداخت، نیک گفتن (حسن الاداء) گزاردن بجاآوردن پرداختن دینی که شخص فرض و زم است، ناز کرشمه خوش حرکاتی معشوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزاء
تصویر ارزاء
جمع رزء، سوک ها، موژها، مصیبتها
فرهنگ لغت هوشیار
گزیت (جزیه) دادن، بی نیاز گردانیدن، بی نیاز شدن، جمع جز، خرده ها ریزه ها، پاره ها، بخش ها، بهرها، زیر دستان در سازمان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخاء
تصویر اخاء
برادری، دوستی، همانندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازار
تصویر ازار
((اَ))
ازاره، ایزاره، هزاره، پایاب، قعر آب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اناء
تصویر اناء
((اِ))
ظرف، سبو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اداء
تصویر اداء
به جا آوردن، انجام دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غزاء
تصویر غزاء
((غَ زّ))
بسیار غزو کننده، بسیار جنگنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ازار
تصویر ازار
((اِ))
زیرجامه، شلوار، دستار، فوطه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجزاء
تصویر اجزاء
جمع جزء و جزو، پاره ها، بهره ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجزاء
تصویر اجزاء
پاره ها، اندام ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اباء
تصویر اباء
تن زدگی، روی تافت، سرپیچی
فرهنگ واژه فارسی سره