جدول جو
جدول جو

معنی اغزاء

اغزاء
جنگ آغالی: بر انگیختن به جنگ مولش دادن به بدهکار
تصویری از اغزاء
تصویر اغزاء
فرهنگ لغت هوشیار

واژه‌های مرتبط با اغزاء

اغزاء

اغزاء
کارزار کردن شوی زن: اغزت المراءه اغزاءً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اغزت المراءهُ، غزا بعلها. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا

اجزاء

اجزاء
گزیت (جزیه) دادن، بی نیاز گردانیدن، بی نیاز شدن، جمع جز، خرده ها ریزه ها، پاره ها، بخش ها، بهرها، زیر دستان در سازمان ها
فرهنگ لغت هوشیار

اغواء

اغواء
گمراهاندن فریفتن از راه تردن گول زدن از راه بردن گمراه کردن بیراه نمودن
فرهنگ لغت هوشیار

اغماء

اغماء
حالت بیهوشی، بیهوشی، بیهوشاندن، لاپوشانی بیهوش شدن، بیهوش کردن، بیهوشی: (مریض بحال اغماء افتاده است)
فرهنگ لغت هوشیار

اغراء

اغراء
مجبور کردن، میان دو شخص اختلاف انداختن، بر آغالیدن تحریک کردن، بر انگیختن، آغالش انگیزش. یا اغراء بجهل. بجهل کشانیدن آغالش بنادانی
فرهنگ لغت هوشیار