ارغوان، گلی سرخ رنگ و پیوسته به ساقه که پیش از ظاهر شدن برگ ها شکفته می شود، گیاه این گل با برگ های گرد که در اول بهار گل می دهد و قسمت های مختلف آن مصرف دارویی دارد، ارغوانی، صورت سرخ و زیبا
ارغوان، گلی سرخ رنگ و پیوسته به ساقه که پیش از ظاهر شدن برگ ها شکفته می شود، گیاه این گل با برگ های گرد که در اول بهار گل می دهد و قسمت های مختلف آن مصرف دارویی دارد، ارغوانی، صورت سرخ و زیبا
سرمق و ارجمان شهرکی کوچک است و ناحیتی است و همه احوال آن همچنان اقلید است امّا زردالو است آنجا که در همه جهان مانند آن نباشد بشیرینی و نیکویی. و زردالوی کشته از آنجا بهمه جایی برند و آبادانست. (فارسنامۀ ابن البلخی چ کمبریج ص 124)
سرمق و ارجمان شهرکی کوچک است و ناحیتی است و همه احوال آن همچنان اقلید است امّا زردالو است آنجا که در همه جهان مانند آن نباشد بشیرینی و نیکویی. و زردالوی کشته از آنجا بهمه جایی برند و آبادانست. (فارسنامۀ ابن البلخی چ کمبریج ص 124)
فریاد کردن. (منتهی الارب). بانگ کردن. (تاج المصادر بیهقی). بانگ و زاری کردن. بانگ کردن بزاری. (زوزنی) (شمس اللغات) (کنز اللغه) ، چوب بقم را گویند که بدان چیزها رنگ کنند و آنرا تبرخون هم خوانند و معرّب آن طبرخون است. (آنندراج). ارنبژ. (رشیدی). رجوع به ارنیبژ شود
فریاد کردن. (منتهی الارب). بانگ کردن. (تاج المصادر بیهقی). بانگ و زاری کردن. بانگ کردن بزاری. (زوزنی) (شمس اللغات) (کنز اللغه) ، چوب بقم را گویند که بدان چیزها رنگ کنند و آنرا تبرخون هم خوانند و معرّب آن طبرخون است. (آنندراج). ارنبژ. (رشیدی). رجوع به ارنیبژ شود
قریه ای است از قراء اصفهان. ابوسعد گوید چنین شنودم از شیخ ما اباسعد احمد بن محمد الحافظ در اصفهان. و گروهی از دانشمندان بدان منتسب اند. رجوع به معجم البلدان و مرآت البلدان شود.
قریه ای است از قراء اصفهان. ابوسعد گوید چنین شنودم از شیخ ما اباسعد احمد بن محمد الحافظ در اصفهان. و گروهی از دانشمندان بدان منتسب اند. رجوع به معجم البلدان و مرآت البلدان شود.