جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ارتهان

ارتهان

ارتهان
گروستاندن، گروکردن، گروگان گرفتن گرو گرفتن گروستاندن گرو کردن به گرو گان گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار

ارتهان

ارتهان
گرو گرفتن. (منتهی الارب). گرو ستدن. بگرو ستاندن. بگرو فاستدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). گرو کردن: و چون ملکی یا ناحیتی مسلم شدی صاحب آن ملک را بر سبیل ارتهان بخوارزم آوردندی. (جهانگشای جوینی) ، آسایش. راحت یافتن:
کفو باید هر دو جفت اندر نکاح
ورنه ننگ آید، نماندارتیاح.
مولوی.
، بنوبت کاری کردن، رغبت کردن بچیزی، رَحمت. شفقت. ترحم. رحمت آوردن، ارتاح اﷲ له، از بلا نجات بخشد او را خدا. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا