- ارنواز (دخترانه)
- نوازش شده اهورا، دارنده سخن سزاوار مرکب از ارنه (سزاوار) + واز (واژه)، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو دختر جمشید پادشاه پیشدادی
معنی ارنواز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مطرب، تردست
معرب ارغوان، آتشگون
رجز و شعر خواندن
سیراب شدن، تاب برداشتن
شوریدن، جنبیدن برای دشمنی
بر کمان بودن، ایستاشدن (ایستا ثابت)، برجستن سرخرگ ثابت شدن، یا ارتکاز برقوس. گوشه کمال بر زمین نهاده بر آن تکیه کردن (برای برخواستن) بر کمان تکیه کردن کمان را بر زمین فرو برده ایستادن، یا ارتکاز عرق. بر جستن رگ پریدن رگ
درختی از تیره پروانه واران و سر دسته ارغوانیها که در ارتفاعات پایین (بین 180 تا 900 متر) میروید و برای زینت نیز کاشته میشود اکوان. ارغوانی منسوب به ارغوان برنگ ارغوان سرخ مایل به بنفش رنگی سرخ که به بنفشی زند سرخی که به سیاهی زند قرمز تیره آتشگون فرفیری، گل سرخ
دست از بدی کشیدن، پشیمانی از رهاکردن بازگشت بانگ کسی را در آوردن
آواز، روزسخت، روزآسان روز نرم از واژه های دو پهلویست (از لغات اضداد)
انکار و حاشا
آنچه یا آنکه دل را نوازش دهد خاطر نواز، مشفق مهربان، تسلی دهنده، معشوق محبوب دلارام، یکی از گوشه های همایون
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
یاری کننده درستکاران، نام پادشاهان معروف اشکانی، از شخصیتهای شاهنامه، نام چند تن از پادشاهان اشکانی
بسیار نیازمند، محتاج، برای مثال شد از رنج و تنگی جهان پرنیاز / برآمد براین روزگاری دراز (فردوسی - ۲/۴۱۲)
چوبی که با آن چهارپایان را می راندند
ارغوان، گلی سرخ رنگ و پیوسته به ساقه که پیش از ظاهر شدن برگ ها شکفته می شود، گیاه این گل با برگ های گرد که در اول بهار گل می دهد و قسمت های مختلف آن مصرف دارویی دارد، ارغوانی، صورت سرخ و زیبا
اندازه (جامه و غیره)، نقشه مسوده
((اِ تِ))
فرهنگ فارسی معین
ثابت شدن
ارتکاز بر قوس: کمان را بر زمین فرو برده ایستادن
ارتکاز عرق: برجستن رگ، پریدن رگ
ارتکاز بر قوس: کمان را بر زمین فرو برده ایستادن
ارتکاز عرق: برجستن رگ، پریدن رگ
((سَ رْ))
فرهنگ فارسی معین
سرو، درختی است مخروطی شکل که در نواحی کوهستانی شمالی ایران می روید. سرو آزاد، سرو سهی، زادسرو