- ارسیما (پسرانه)
- نماینده داریوش سوم پادشاه هخامنشی برای گفتگو با اسکندر
معنی ارسیما - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جوش و خروش خشم سخت
فرانسوی زرده بزرگ
جمع ترسیم
خصوصاً، مخصوصاً، سیّما، به ویژه، بیژه، علی الخصوص، بالخصوص، به خصوص
به ویژه علی الخصوص بویژه بخصوص: و این اخلاق لاسیما با وقات غیظ و عضب جز بقوت دین درست در باطن هیچ صاحب فرمان پدپد نیایید
زنبق سفید ایرس، سوسن
عبری کف مریم از گیاهان دست ناهید
شبدر از گیاهان شبدر
نشانه کردن و نیک نوشتن، نقش کردن، جامه را مخطط کردن
رسم کردن، کشیدن
روسی اهل روسیه از مردم روسیه، کفش پاپوش قسمی کفش پاشنه دار نوعی کفش که از چرم دوزند، نوعی در قدیمی که دارای چهار چوب مخصوص بوده و آن در داخل چهار چوب حرکت میکرد و با پایین و با رفتن باز و بسته میشد قسمی در برای اطاق که عمودی باز و بسته میشود، گاه از باب تسمیه کل باسم جز اطاقی را که دارای چنین درهایی است (ارسی) نامند. یا قند ارسی. قند روسی نوعی قند که از روسیه میاورند. روسی کفش کفش پاشنه دار (گویش گیلکی)
اشک آب چشم اشک چشم دمع
نامهای آفریدگار جل جلاله، جمع اسم، نام ها، دانش ها نام نهادن نامگذاری روانه کردن، جمع اسم. نامها، جمع آن اسامی، معارف حقایق علوم. یا اسما اعلام. یا اسما حسنی. اهم نامهای الهی که تعداد آنها را نود و نه دانسته اند. یا اسما خاص
چهره، رخسار
از روی قاعده و ترتیب و قانون