معنی فرسیما
- فرسیما(دخترانه)
- فر (فارسی) + سیما (عربی) دارای سیما باشکوه
واژههای مرتبط با فرسیما
ارسیما
- ارسیما
- نماینده داریوش سوم پادشاه هخامنشی برای گفتگو با اسکندر
فرساما
- فرساما
- سدر است. (فهرست مخزن الادویه)
فوسیما
- فوسیما
- راتینج است، (فهرست مخزن الادویه)
فریما
- فریما
- زیبا و دوست داشتنی
فرسیا
- فرسیا
- اسم رومی بسباسه. (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه)
قمرسیما
- قمرسیما
- آنکه چهره ای نورانی و زیبا چون ماه دارد
فریماه
- فریماه
- دارای زیبایی و شکوهی چون ماه
فریمان
- فریمان
- فر و شکوه ایمان، نام بخشی از استان خراسان
فاتیما
- فاتیما
- فاطیما، نام شهری در اروپا که حضرت فاطمه در آنجا ظهور کرده است
