با ارزش، گران بها، صاحب قدر و قیمت، عزیز، گرامی، بزرگوار، برای مثال ببینیم تا این سپهر بلند / که را خوار دارد که را ارجمند (فردوسی - ۴/۲۰۰)، مهم، شاخص، عالی، لایق، درخور
با ارزش، گران بها، صاحب قدر و قیمت، عزیز، گرامی، بزرگوار، برای مِثال ببینیم تا این سپهر بلند / که را خوار دارد که را ارجمند (فردوسی - ۴/۲۰۰)، مهم، شاخص، عالی، لایق، درخور
مرکب از ارج و مند، چه ارج قدر و قیمت و مند کلمه ایست که دلالت بر داشتن کند مثل دولتمند و سعادتمند. (از فرهنگی خطی). باارج. باارزش. صاحب قیمت. (غیاث اللغات). قیمتی. (آنندراج). ثمین. گرانبها. (آنندراج). پربها. (اوبهی). نفیس: بدرویش بخشیم بسیار چیز اگرچند، چیز ارجمند است نیز. فردوسی. مرا با چنین گوهرارجمند همین حاجت آید بگوهرپسند. نظامی. جز آن چار پیرایۀ ارجمند گرانمایه های دگر دلپسند. نظامی.
مرکب از ارج و مند، چه ارج قدر و قیمت و مند کلمه ایست که دلالت بر داشتن کند مثل دولتمند و سعادتمند. (از فرهنگی خطی). باارج. باارزش. صاحب قیمت. (غیاث اللغات). قیمتی. (آنندراج). ثمین. گرانبها. (آنندراج). پُربها. (اوبهی). نفیس: بدرویش بخشیم بسیار چیز اگرچند، چیز ارجمند است نیز. فردوسی. مرا با چنین گوهرارجمند همین حاجت آید بگوهرپسند. نظامی. جز آن چار پیرایۀ ارجمند گرانمایه های دگر دلپسند. نظامی.
یکی از بخش های شهرستان شاهرود است و از دو دهستان بنام مرکزی و خارطوران تشکیل شده است و جمعاً دارای چهل قریه و مزارع است و سکنۀ بخش بالغ بر ده هزار تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
یکی از بخش های شهرستان شاهرود است و از دو دهستان بنام مرکزی و خارطوران تشکیل شده است و جمعاً دارای چهل قریه و مزارع است و سکنۀ بخش بالغ بر ده هزار تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
زوجه شاه جهان پادشاه هند و دختر آصف خان وزیر. مولد او به سنۀ 1000 هجری قمری و در بیست ویک سالگی در 1021 هجری قمری به ازدواج شاه جهان درآمد و در 1040 در زین آباد دکن وفات کرد. جنازه او را بشهر اگره نقل و دفن کردند و بر مزار او بنائی کردند بنام تاج محل که نظیر آن در دنیا نیست. (قاموس الاعلام ترکی)
زوجه شاه جهان پادشاه هند و دختر آصف خان وزیر. مولد او به سنۀ 1000 هجری قمری و در بیست ویک سالگی در 1021 هجری قمری به ازدواج شاه جهان درآمد و در 1040 در زین آباد دکن وفات کرد. جنازه او را بشهر اگره نقل و دفن کردند و بر مزار او بنائی کردند بنام تاج محل که نظیر آن در دنیا نیست. (قاموس الاعلام ترکی)
ارجمند. (یادداشت مؤلف) : ورجمندی که از او ورج همی گیرد ورج نامداری که از او نام همی گیرد نام. لامعی. ، دارندۀ فرۀ ایزدی. خداوند ارج. (فرهنگ فارسی معین) : سام نریمان (را) پرسیدند که ای پیروزگر سالار، آرایش رزم (به) چیست ؟ جواب داد که به ورجمندشاه و دانشی سپهبد بارای و مبارز هنری که زره دارد و با کمان جنگ جوید. (فرهنگ فارسی معین از نوروزنامه چ مینوی ص 42)
ارجمند. (یادداشت مؤلف) : ورجمندی که از او ورج همی گیرد ورج نامداری که از او نام همی گیرد نام. لامعی. ، دارندۀ فرۀ ایزدی. خداوند ارج. (فرهنگ فارسی معین) : سام نریمان (را) پرسیدند که ای پیروزگر سالار، آرایش رزم (به) چیست ؟ جواب داد که به ورجمندشاه و دانشی سپهبد بارای و مبارز هنری که زره دارد و با کمان جنگ جوید. (فرهنگ فارسی معین از نوروزنامه چ مینوی ص 42)