جدول جو
جدول جو

معنی ارتیاع - جستجوی لغت در جدول جو

ارتیاع(کَ پَ نَ)
ترسیدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). بترسیدن. (زوزنی). خوف. هراس. ترس: و استکان و استرجع بعد ان ارتاع و تفجع. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 300). و سباشی تکین، از ارتیاع اتباع ارسلان مکنت مقام و فرصت استجمام نیافت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 294). در دل اهل اسلام از آن ندای هائل و بنای مائل روعی عظیم حادث شد و امداد التیاع و ارتیاع در ضمایر متمکن گشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 393)
لغت نامه دهخدا
ارتیاع
هراسیدن ترسیدن
تصویری از ارتیاع
تصویر ارتیاع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارتیاش
تصویر ارتیاش
خوب شدن حال کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتیاض
تصویر ارتیاض
ریاضت کشیدن، رنج بردن برای آموختن یا تعلیم گرفتن، رام شدن بر اثر تعلیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتفاع
تصویر ارتفاع
فاصلۀ عمودی چیزی نسبت به یک سطح، بلندی مثلاً ارتفاع قلۀ دماوند نسبت به سطح زمین ۶۱۷۰ متر است
بالا آمدن، برآمدن، بلندی گرفتن، بلند شدن، بلند مرتبگی، رفعت
رفع شدن، از بین رفتن
در کشاورزی کنایه از محصول، عایدی، درآمد
در علم ریاضی پاره خطی عمودی که از قاعدۀ یک شکل هندسی تا رٲس آن شکل ترسیم شده باشد
در ادبیات در فن بدیع آوردن اسم یا صفتی در شعر و بالا بردن آن به صورت درجه به درجه، برای مثال قطره باران گشت و باران سیل و سیل انگیخت رود / رود دریا گشت و دریا می شود طوفان نوح (علی نقی کمره ای - لغتنامه - ارتفاع)،
در علم منطق سلب، نفی، نبودن
در علم نجوم زاویۀ میان یک جرم آسمانی تا صفحۀ افق که نهایتاً ۹۰ درجه است
در علم جغرافیا فاصلۀ عمودی هر نقطه نسبت به سطح آب های آزاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتیاح
تصویر ارتیاح
راحت یافتن، آرام شدن، شاد شدن، شادمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتیاب
تصویر ارتیاب
شک کردن، در شک افتادن، شک پیدا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتداع
تصویر ارتداع
بازایستادن و خودداری کردن از کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابتیاع
تصویر ابتیاع
خریدن، خریداری کردن، خریداری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتجاع
تصویر ارتجاع
بازگشتن به حال اول، برگشتن، کنایه از ضدیت و مخالفت با تجدد جامعه و تمایل به اوضاع قدیمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتصاع
تصویر ارتصاع
چسبیدن، آسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از التیاع
تصویر التیاع
سوزش دل، آرزومندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتداع
تصویر ارتداع
آلوده شدن، برگردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتضاع
تصویر ارتضاع
شیر خوردن کودک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتیاض
تصویر ارتیاض
ریاضت کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتیاع
تصویر ابتیاع
خریدن، خریداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتفاع
تصویر ارتفاع
خاستن، برخاستن، بلند شدن، بالا آمدن، بلندی گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتباع
تصویر ارتباع
بهاران بودن جائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتیاغ
تصویر ارتیاغ
خواستن، شکارجستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتجاع
تصویر ارتجاع
بخشیدن را باز گرفتن، بازگشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتیاش
تصویر ارتیاش
نیکو شدن حال کسی نیکو شدن احوال، حسن حال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتیاد
تصویر ارتیاد
جستن، خواهانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتیاح
تصویر ارتیاح
شادمانی شاد شدن، آسایش یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتیاب
تصویر ارتیاب
شک کردن، به شک افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتقاع
تصویر ارتقاع
پاکداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتیاع
تصویر ابتیاع
((اِ))
خریدن، خریداری، خرید، فروش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتیاض
تصویر ارتیاض
((اِ تِ))
رام شدن بر اثر تعلیم، تعلیم یافتن، ریاضت کشیدن، ستم کشیدن برای تعلم، خوش کردن کسی را
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتیاش
تصویر ارتیاش
((اِ))
نیکو حال شدن، حسن حال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتیاح
تصویر ارتیاح
((اِ))
مسرور شدن، خوشحال گشتن، شاد کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتیاب
تصویر ارتیاب
((اِ))
کسی را متهم ساختن، دچار شک و تردید گردیدن، گمان داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتفاع
تصویر ارتفاع
((اِ تِ))
برخاستن، بلند شدن، جمع آوری محصول، بلندی، اوج، فاصله بین رأس تا ضلع روبرو، حاصل زراعت، بلندی سطح زمین نسبت به سطح دریا، فاصله ستاره از افق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتضاع
تصویر ارتضاع
((اِ تِ))
شیر خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتجاع
تصویر ارتجاع
((اِ تِ))
بازگشتن، بازگشت، باز گردانیدن، نیروهای کهنه گرا و مخالف پیشرفت و تمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارتفاع
تصویر ارتفاع
افراشتگی، بلندی، بلندا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارتجاع
تصویر ارتجاع
واپسگرایی
فرهنگ واژه فارسی سره