- اخم
- چینهای ابرو و پیشانی
معنی اخم - جستجوی لغت در جدول جو
- اخم
- چین و شکنی که هنگام نارضایتی، عصبانیت یا فکر کردن بر پیشانی و ابرو می افتد، ترش رویی، تندرویی، سخت رویی، عبس، عبوس، تجهّم
اخم کردن: چین و شکن انداختن بر پیشانی و ابرو هنگام نارضایتی، عصبانیت یا فکر کردن
اخم و تخم: خشم همراه با ترش رویی
- اخم
- اخمه، آژنگ، ترشرویی، درهم کشیدگی ابرو از اوقات تلخی و بدحالی
اخم کسی توی هم بودن: عبوس بودن، ترشرو بودن
- اخم
- Scowl
- اخم
- хмурить
- اخم
- Stirnrunzeln
- اخم
- насуплене обличчя
- اخم
- grymas
- اخم
- carranca
- اخم
- cipiglio
- اخم
- ceño fruncido
- اخم
- froncer les sourcils
- اخم
- fronsen
- اخم
- ขมวดคิ้ว
- اخم
- kerut dahi
- اخم
- تجعّدٌ
- اخم
- गुस्से में चहरा
- اخم
- קמץ פנים
- اخم
- しかめっ面
- اخم
- kaş çatma
- اخم
- mrembo wa uso
- اخم
- ভ্রু কুচকানো
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چین و شکنج
ترشرو همیشه اوقات تلخ
کف پا
سیامست مست تر، دژم تر (دژم خمار)
قسمتی از کف پا، بین پنجه و پاشنه، که به زمین نمی رسد
کسی که اخم کند و چین بر ابرو انداخته و روی خود را درهم بکشد، ترش رو، روترش، بداخم، عابس، عبوس، عبّاس، بداغر، گره پیشانی، اخم رو، تندرو، تیموک، دژبرو، سخت رو، زوش، متربّد
ترشرو، بداخلاق
روزی و رزق
رزق، روزی، خورش
روی ترش کردن چین و آژنگ بر ابرو و پیشانی افکندن