- احقر
- حقیرتر، خردتر، کوچکتر، خوارتر
معنی احقر - جستجوی لغت در جدول جو
- احقر
- حقیرتر، کوچک تر، خوارتر
- احقر ((اَ قَ))
- حقیرتر، کوچکتر، خردتر، خوارتر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شوره شوره
شکمباریک
خر شکم سپید، نام یکی از پریان درنپی
سیه چشم آهو چشم، اورمزد (مشتری) سیاه چشم دارای چشمی مانند چشم آهو تمام سیاه آنکه سپیده چشم وی سخت سپید بود و سیاهی سخت سیاه: مونث حوراءجمع حور
سرخ، سرخ رنگ، مرد سرخ
سرخ تیره، سرخ زری، اسپ، خون بسته سرخ موی، اسب بش و سرخ (یا سیاه) دنبال اسبی که یال و دم آن سرخ باشد، مرد سرخ و سفید که سرخی او غالب باشد، هر چه دارای رنگ سرخ مایل بسفیدی باشد
تحقیر کننده
درویش تر، تنگدست تر
گرانسنگ تر سنگین تر آهسته تر
خوار شده، کوچک، خرد، کوتاه و پست
سرخ و سفید، مرد سرخ و سفید، سرخ مو، هر چیز سرخ مایل به زرد یا سفید، اسبی که به این رنگ باشد
ویژگی کسی که چشمان زیبا و سیاه دارد
شوره، ماده ای شیمیایی و سفید رنگ که در تهیۀ باروت به کار می رود، شورج، فوهل
کم مایه، اندک، ناچیز
سرخ رنگ
سزاوارتر به سزاتر سزاوارتر اولی صاحب حق تر راست تر بسزاتر
سزاوارتر
خرد شماری خوار شمری
سزاوارتر، شایسته تر
خوار ترین آفریده