جدول جو
جدول جو

معنی احجر

احجر(اُ جُرر)
سنگ، یکم.
- احدی، یک تن. هیچکس. کسی: عاجز نمیکند او را هیچ دشواری و مفر و گریزگاهی نیست هیچ احدی را از قضای او. (تاریخ بیهقی).
، کس. دیّار: ما فی الدّار احد، نیست در خانه کسی. (منتهی الارب) ، روز یکشنبه. ج، آحاد، احدان و یا احد جمع ندارد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا