جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ابقر

ابقر

ابقر
شوره، ماده ای شیمیایی و سفید رنگ که در تهیۀ باروت به کار می رود، شورج، فوهل
ابقر
فرهنگ فارسی عمید

ابقر

ابقر
شوره. ربع درهم آن تا دو درهم با شکر جهت احتباس بول نافع و از خواص آن سرد کردن آب است بعمل مخصوص که آب را در ظرفی از روی توتیا کرده در آب شوره بجنبانند و ابقر جزء اعظم بارود است، اسب پیسه را نیز گویند. (مهذب الاسماء) ، هر مرغ که سیاه و سپید باشد، جانور سیاه وسپید، و ابقع از مرغان و سگان بمنزلۀابلق باشد از خیل: غراب ابقع، کلاغ پیسه. ج، بُقع
لغت نامه دهخدا

ابقا

ابقا
باقی داشتن بجای ماندن چیزی را باقی ماندن زنده داشتن باقی گذاشتن، رعایت مرحمت کردن بخشودن مهربانی کردن بر کسی شفقت کردن، اصلاح کردن میان قومی
فرهنگ لغت هوشیار