اجّه. چیزی که حاصلش گرم باشد، بار کردن فوق طاقت: اجهد الدابه، آرزومند طعام شدن: اجهد الطعام. اجهد الطعام (مجهولاً) ، ای اشتهی، شتاب کردن پیری و مانندآن: اجهد الشیب، بسیار گردیدن، آشکار و هویدا شدن: اجهد الحق، احتیاط کردن: اجهد فی الأمر، خلط و مشتبه شدن: اجهد الشی ٔ، نیست کردن. پراکنده ساختن: اجهد ماله، کوشش کردن، کوشش کردن در دشمنی: اجهد العدو، قریب آمدن و نمایان گردیدن: اجهد لی القوم، دست دادن کار: اجهد لک الأمر. (منتهی الارب) رجوع به اجّه شود
اَجَّه. چیزی که حاصلش گرم باشد، بار کردن فوق طاقت: اجهد الدابه، آرزومند طعام شدن: اَجْهَدَ الطعام. اُجْهِدَ الطعام (مجهولاً) ، ای اشتهی، شتاب کردن پیری و مانندآن: اجهد الشیب، بسیار گردیدن، آشکار و هویدا شدن: اجهد الحق، احتیاط کردن: اجهد فی الأمر، خلط و مشتبه شدن: اجهد الشی ٔ، نیست کردن. پراکنده ساختن: اجهد ماله، کوشش کردن، کوشش کردن در دشمنی: اجهد العدو، قریب آمدن و نمایان گردیدن: اجهد لی القوم، دست دادن کار: اجهد لک الأمر. (منتهی الارب) رجوع به اجّه شود
موضعی بر ساحل رود سند، قرب مولتان. رجوع به حبط ج 1 صص 418- 419 و حبط ج 2 ص 405 شود، آشکارا کردن سخن. (تاج المصادر). هویدا کردن سخن و جز آن: اجهر الکلام. (منتهی الارب). بلند گفتن
موضعی بر ساحل رود سند، قرب مولتان. رجوع به حبط ج 1 صص 418- 419 و حبط ج 2 ص 405 شود، آشکارا کردن سخن. (تاج المصادر). هویدا کردن سخن و جز آن: اجهر الکلام. (منتهی الارب). بلند گفتن
دندان خرد. (دهار) (مهذب الاسماء). دندان سپسین. (ناظم الاطباء). دندان سپسین همه. دندان عقل. (منتهی الارب) (آنندراج). دندان عقل. ج، نواجذ. و آن چهار دندان است مر انسان را و آن را دندان بلوغ نیز گویند بدانجهت که بعد از بلوغ و کمال عقل برآید. (منتهی الارب) (آنندراج). و نیز رجوع به نواجذ شود، عض علی ناجذه، بلغ اشده، یعنی به کمال بلوغ رسید. (ناظم الاطباء). و استحکام یافت. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، عض الرجل علی ناجذیه، صبر، ابدت الحرب ناجذیها، اشتدت. (المنجد)
دندان خِرَد. (دهار) (مهذب الاسماء). دندان سپسین. (ناظم الاطباء). دندان سپسین همه. دندان عقل. (منتهی الارب) (آنندراج). دندان عقل. ج، نواجذ. و آن چهار دندان است مر انسان را و آن را دندان بلوغ نیز گویند بدانجهت که بعد از بلوغ و کمال عقل برآید. (منتهی الارب) (آنندراج). و نیز رجوع به نواجذ شود، عض علی ناجذه، بلغ اشده، یعنی به کمال بلوغ رسید. (ناظم الاطباء). و استحکام یافت. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، عض الرجل علی ناجذیه، صبر، ابدت الحرب ناجذیها، اشتدت. (المنجد)