اجّه. چیزی که حاصلش گرم باشد، بار کردن فوق طاقت: اجهد الدابه، آرزومند طعام شدن: اجهد الطعام. اجهد الطعام (مجهولاً) ، ای اشتهی، شتاب کردن پیری و مانندآن: اجهد الشیب، بسیار گردیدن، آشکار و هویدا شدن: اجهد الحق، احتیاط کردن: اجهد فی الأمر، خلط و مشتبه شدن: اجهد الشی ٔ، نیست کردن. پراکنده ساختن: اجهد ماله، کوشش کردن، کوشش کردن در دشمنی: اجهد العدو، قریب آمدن و نمایان گردیدن: اجهد لی القوم، دست دادن کار: اجهد لک الأمر. (منتهی الارب) رجوع به اجّه شود