جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با الذ

الذ

الذ
لذیذتر و بامزه تر. (غیاث اللغات) (آنندراج). خوشمزه تر. خوش طعم تر. خوشتر. خوش خوراک تر. بمزه تر. خوشخوارتر: و بدارابجردسمک... و هو من الذالسموک. (صور الاقالیم اصطخری).
- امثال:
الذ من الغنیمه البارده، لذیذتر از غنیمت بارده یعنی آنچه در بدست آوردنش انسان رنجی نکشیده باشد.
الذ من المُنی، یعنی لذیذتر از آرزوها. رجوع به امثال و حکم شود
لغت نامه دهخدا

اذل

اذل
خوار تر ذلیل تر خوارتر. خوار پنداشتن کسی را خوارشمردن خوار و ذلیل گرفتن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار

الم

الم
رنج ویدا، دردمندی فرخا دردمند شدن، دردمندی، درد، جمع آلام
الم
فرهنگ لغت هوشیار