- اجاوید
- جمع جواد، اسپان نیکو
معنی اجاوید - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ابد، ابدی
پاینده، همیشه، دایم
ابدی، دایم
جاویدان، برای مثال نماند بر این خاک جاوید کس / تو را توشۀ راستی باد و بس (فردوسی - ۷/۲۶) ، دولت جاوید یافت هرکه نکونام زیست / کز عقبش ذکر خیر زنده کند نام را (سعدی - ۵۵) ، وصل تو بادا همه نزدیک ما / هجر تو جاوید ز ما دور باد (انوری - ۷۹۴) تا ز تو بازمانده ام جاوید
تزده ها نورده ها یافته ها، جمع اسناد جمع در جمع سند
استادان
استادان
ابدالاباد
جمع قوم، اقوام
جمع اقوال، گفته ها، گفتارها، جمع الجمع قول، سخنان
جمع افواه، دهان ها، دارچین جمع افوه و جمع ال، جمع فوه. دهانها، داروهای خوشبو که در غذا ریزند توابل
آواز و خواندن پرندگان
به گونه رمن پراکندگان
ناهید و ستاره زهره
جمع انشوده، سرودها جمع انشوده اشعاری که در محفلی برای یکدیگر بخوانند سرودها
جمع ایوان، از پارسی ایوان ها کاخ ها
پارسی تازی گشته سگاوند کوهی در سیستان
جمع تجویف، لاها، کاواک ها، گاباره ها (گاباره غار) گریستک ها جمع تجویف -. 1 لاها، کاواکها مناره ها، جوفها
زهره، دومین سیارۀ منظومۀ شمسی که قدما آنرا سعد می دانستند و به خنیاگری نسبت می دادند، ناهید، ونوس، بیدخت، بغدخت، بیلفت، خنیاگر فلک، مطربۀ فلک
آوازهای خوش و طرب انگیز
اعضا و جسم انسان، کالبد انسان
افواه، فم ها، دهان ها، جمع فم
اشعاری که در محافل برای یکدیگر می خواندند
تجویف ها، جوف و درون چیزی ها، جمع واژۀ تجویف
اسنادها، نسبت دادن ها، منسوب کردن ها، جمع واژۀ اسناد
قول ها، گفتارها، سخن ها، کلام ها، وعده ها، کنایه از عقیده ها، نظرها، جمع واژۀ قول
جمع اسناد، در علم نحو عبارتست از ایتاع و نسبت تامه بین دو کلمه، مانند نسبت خبر به مبتداء
جمع استاد، استادان
جمع اقوال، ججمع قول
ناهید، زهره
جمع انشوده، اشعاری که در مدح یکدیگر خوانند، سرودها