شاخه ای از اقوام هند و اروپایی، شامل روس ها، لهستانی ها، چک ها، کروات ها و اسلوون ها، زبانی از خانوادۀ زبان های هندواروپایی، از شاخۀ بالتو - اسلاوی، شامل زبان های روسی، اوکراینی، بلغاری و لهستانی
شاخه ای از اقوام هند و اروپایی، شامل روس ها، لهستانی ها، چک ها، کروات ها و اسلوون ها، زبانی از خانوادۀ زبان های هندواروپایی، از شاخۀ بالتو - اسلاوی، شامل زبان های روسی، اوکراینی، بلغاری و لهستانی
جمع واژۀ تل ّ، بمعنی توده های خاک و توده های ریگ و پشته. (منتهی الارب) : ای روز چه روزی تو بدین زینت و این زیب کز زینت و زیب تو دگر شد همه اتلال. فرخی.
جَمعِ واژۀ تَل ّ، بمعنی توده های خاک و توده های ریگ و پشته. (منتهی الارب) : ای روز چه روزی تو بدین زینت و این زیب کز زینت و زیب تو دگر شد همه اتلال. فرخی.
جمع واژۀ تلو، بمعنی پس رو چیزی و بمعنی رفیعو بلند و بچۀ ناقه که پس مادر رود. (منتهی الارب) ، گردن ستیخ کردن، بلند کردن گردن و برداشتن آن برای دیدن چیزی. گردن کشیدن
جَمعِ واژۀ تلو، بمعنی پس رو چیزی و بمعنی رفیعو بلند و بچۀ ناقه که پس مادر رود. (منتهی الارب) ، گردن ستیخ کردن، بلند کردن گردن و برداشتن آن برای دیدن چیزی. گردن کشیدن
بزبان بلغاری: شلسنیک، شهر و مرکز قضائی است در ایالت روم ایلی شرقی در 80 هزارگزی شمال شرقی فلبه در محلی که 400 گز ارتفاع دارد و در کنار جلگۀ بسیار دلکشی واقع است. اراضی گرداگرد آن بسیار منبت و حاصلخیز و هوای وی سالم و خوش میباشد. در اندرون شهر 16 مسجد، 3 کلیسا، 15 رباط و 5حمام است. در زمان ادارۀ دولت عثمانی عدّۀ نفوسش به 20000 نفر بالغ میشد و قسم اعظم اینان مسلمانان بودند. بعد از امتیاز، اکثر آنان مهاجرت گزیدند و اکنون تعداد اهالی کم شده. محصولات ابریشمی آن ممتاز است. در شهر چندین کار خانه ابریشم بافی موجود است. شهر قدیم که وقتی مقر بلغاریان بود تقریباً در 2 هزارگزی طرف فوقانی شهر حاضر بالای تلی واقع بوده و امروزه خرابه های آنرا ’دمیرخان’ مینامند. در جوار این قصبه بعض آبها و حمامهای معدنی است. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع بضمیمۀ معجم البلدان (ذیل اسکی زغره) شود
بزبان بلغاری: شلسنیک، شهر و مرکز قضائی است در ایالت روم ایلی شرقی در 80 هزارگزی شمال شرقی فلبه در محلی که 400 گز ارتفاع دارد و در کنار جلگۀ بسیار دلکشی واقع است. اراضی گرداگرد آن بسیار منبت و حاصلخیز و هوای وی سالم و خوش میباشد. در اندرون شهر 16 مسجد، 3 کلیسا، 15 رباط و 5حمام است. در زمان ادارۀ دولت عثمانی عدّۀ نفوسش به 20000 نفر بالغ میشد و قسم اعظم اینان مسلمانان بودند. بعد از امتیاز، اکثر آنان مهاجرت گزیدند و اکنون تعداد اهالی کم شده. محصولات ابریشمی آن ممتاز است. در شهر چندین کار خانه ابریشم بافی موجود است. شهر قدیم که وقتی مقر بلغاریان بود تقریباً در 2 هزارگزی طرف فوقانی شهر حاضر بالای تلی واقع بوده و امروزه خرابه های آنرا ’دمیرخان’ مینامند. در جوار این قصبه بعض آبها و حمامهای معدنی است. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع بضمیمۀ معجم البلدان (ذیل اسکی زغره) شود
آتش شعله ناک. (برهان). آتش. (رشیدی) (جهانگیری). ا لو: ترا ای خواجه گر هیزم نباشد دم سرما که هنگام الاو است سواد شعر طوسی را طلب کن بسوزانش که او سرگین گاو است. مولانا طوسی (از رشیدی) ، جمع واژۀ لبب. (منتهی الارب)
آتش شعله ناک. (برهان). آتش. (رشیدی) (جهانگیری). اَ لَو: ترا ای خواجه گر هیزم نباشد دم سرما که هنگام الاو است سواد شعر طوسی را طلب کن بسوزانش که او سرگین گاو است. مولانا طوسی (از رشیدی) ، جَمعِ واژۀ لَبَب. (منتهی الارب)
نابود کردن از میان بردن، نیست شدن، تباهاندن هلاک کردن نیست کردن نابود کردن تلف کردن افنا، هلاک یافتن، از بین بردن یا معیوب ساختن مال غیر بطور مستقیم بدون تقصیر یا با تقصیر مقابل تسبیب. یااتلاف وقت. بیهوده وقت را صرف کردن بکارهایی نا سودمند پرداختن و از وقت بهره برنگرفتن، هلاک کردن، نابود کردن
نابود کردن از میان بردن، نیست شدن، تباهاندن هلاک کردن نیست کردن نابود کردن تلف کردن افنا، هلاک یافتن، از بین بردن یا معیوب ساختن مال غیر بطور مستقیم بدون تقصیر یا با تقصیر مقابل تسبیب. یااتلاف وقت. بیهوده وقت را صرف کردن بکارهایی نا سودمند پرداختن و از وقت بهره برنگرفتن، هلاک کردن، نابود کردن