جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اتلال

اتلال

اتلال
جمع تل، پشته ها، بالش ها، جمع تل توده های خاک و ریگ پشته ها،جمع تل بالشها
فرهنگ لغت هوشیار

اتلال

اتلال
تل ها، توده های بزرگ خاک یا شن، تپه ها، پشته ها، جمعِ واژۀ تل
اتلال
فرهنگ فارسی عمید

اتلال

اتلال
جَمعِ واژۀ تَل ّ، بمعنی توده های خاک و توده های ریگ و پشته. (منتهی الارب) :
ای روز چه روزی تو بدین زینت و این زیب
کز زینت و زیب تو دگر شد همه اتلال.
فرخی.
لغت نامه دهخدا

اتلاف

اتلاف
نابود کردن از میان بردن، نیست شدن، تباهاندن هلاک کردن نیست کردن نابود کردن تلف کردن افنا، هلاک یافتن، از بین بردن یا معیوب ساختن مال غیر بطور مستقیم بدون تقصیر یا با تقصیر مقابل تسبیب. یااتلاف وقت. بیهوده وقت را صرف کردن بکارهایی نا سودمند پرداختن و از وقت بهره برنگرفتن، هلاک کردن، نابود کردن
فرهنگ لغت هوشیار

اتکال

اتکال
واگذاشتن، گردن نهادن کار به کسی گذاشتن وا گذاشتن، اعتماد کردن بر کسی تعویل، تسلیم شدن، یا اتکال بخدا. توکل کردن بخدا
فرهنگ لغت هوشیار