جدول جو
جدول جو

معنی اسلاو

اسلاو
شاخه ای از اقوام هند و اروپایی، شامل روس ها، لهستانی ها، چک ها، کروات ها و اسلوون ها، زبانی از خانوادۀ زبان های هندواروپایی، از شاخۀ بالتو - اسلاوی، شامل زبان های روسی، اوکراینی، بلغاری و لهستانی
تصویری از اسلاو
تصویر اسلاو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اسلاو

اسلام

اسلام
گردن نهادن، دین پذیرفتن، فرمانبرداری، به آشتی درآمدن، پیشرس خری، نام دینی است که بنیاد گذار و آورنده آن محمد بن عبدالله ص است، آشتی گردن نهادن فرمان بردن، یله کردن فرو گذاردن باز گشتن، پذیرفتن دینی (بطور عموم)، پذیرفتن شریعت محمد بن عبدالله ص، دین محمد بن عبدالله ص. تسلیم شدن، داخل شدن در صلح وآشتی، نام یکی از مذاهب عمده که در 116 میلادی توسط حضرت محمدبنعبدالله (ص) رواج پیدا کرد
فرهنگ لغت هوشیار

اسلال

اسلال
بدگند دادن (بدگند رشوت) پاره دادن، شمشیرکشیدن، دزدی تاراج آشکار
اسلال
فرهنگ لغت هوشیار

اسلاف

اسلاف
جمع سلف، پیشینیان در گذشتگان نیاکان جمع سلف پیشینیان پدران پیشین مقابل اخلاف. ج سلف، پدران پیشین، قدما، اقدمین، گذشتگان
فرهنگ لغت هوشیار

اسلاب

اسلاب
اپگانش ماده شتر (اپگانش بچه نارس را انداختن)، افتادن برگ، افتادن بار درخت ج سلب
فرهنگ لغت هوشیار

اسلاف

اسلاف
سَلَف ها، گذشتگان، درگذشتگان، جمعِ واژۀ سَلَف، کسانی که پیش تر از پدران و خویشان خویش می زیسته اند
اسلاف
فرهنگ فارسی عمید

اسلام

اسلام
تسلیم شدن، فرمان بردن، دینی که محمدبن عبدالله (ص) آورد
اسلام
فرهنگ فارسی معین