جدول جو
جدول جو

معنی اتداء - جستجوی لغت در جدول جو

اتداء
خونبها گرفتن
تصویری از اتداء
تصویر اتداء
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آشکارکردن، پیداکردن، آفریدن، دندان نو بر آوردن آغاز کردن آغازیدن ابتدا کردن شروع کردن سر کردن سر گرفتن ابتداء، کارنو و نخستین آوردن نو آفریدن، آشکار کردن پیدا کردن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتدان
تصویر اتدان
تر کردن، خیساندن
فرهنگ لغت هوشیار
نابود کردن نیست گرداندن از میان بردن، یاری دادن، یارشدن، تباهیدن، هیچ کارگی، ستون نهادن هک کردن هک ساختن نابود کردن نیست گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتداء
تصویر ارتداء
چادر بر خویشتن افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازداء
تصویر ازداء
دهش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسداء
تصویر اسداء
فرو گذاشتن، به دلخواه رسیدن، نیکویی وبخشش، سخن بافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشداء
تصویر اشداء
کج کردن، تکان دادن، پرکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابداء
تصویر ابداء
آشکاریدن، آغازیدن، آفریدن، از سر گرفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ابتداء
تصویر ابتداء
آغاز، آغازیدن، نخست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اتکاء
تصویر اتکاء
پشت دادن بر، پشت گرمی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اهداء
تصویر اهداء
پیش کش
فرهنگ واژه فارسی سره
دشمنی کردن، دست درازی باز ستانی: بی گواه و بی بهانه ستم کردن، بیداد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
دشمنان، جمع عدو، دشمنان یاری دادن، توانا گرداندن، دلیری درسخن بی پروایی، دشمنی کردن، بازگفتن جمع عدو دشمنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقداء
تصویر اقداء
باز گشتن، مزه دار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تقلید و متابعت و پیروی کردن، پیروی، پس نمازی دنبال پیشنماز به نماز ایستادن پیروی کردن،از پی در آمدن تقلید کردن، نماز گزاردن پشت سر امام جماعت، پیروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکداء
تصویر اکداء
گدامنشی، زفتی (بخل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امداء
تصویر امداء
کلانسالی، شیر بسیار نوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انداء
تصویر انداء
افزون شدن، نمنا کاندن تر گرداندن بلند آوازگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوداء
تصویر اوداء
جمع ودید، دوستان، دوستداران، دوست دارندگان، محبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایداء
تصویر ایداء
قوت دادن، یاری دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهداء
تصویر اهداء
پیشکش، نیوتش، هدیه دادن، هدیه فرستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهتداء
تصویر اهتداء
راه بردن، راه یافتن، هدایت شدن، راه راست رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابداء
تصویر ابداء
آغاز کردن، شروع کردن، ابتدا کردن، آشکار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتکاء
تصویر اتکاء
((اِ تِّ))
تکیه کردن بر، پشت دادن بر، اعتماد کردن بر، نقطه، نقطه ای که در آن اهرم را تکیه دهند، تکیه گاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اتقاء
تصویر اتقاء
((اِ تِّ))
پرهیز کردن، پرهیزکاری، تقوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابداء
تصویر ابداء
((ا ِ))
آغاز کردن، شروع کردن، آشکار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارداء
تصویر ارداء
((اِ))
هلاک کردن، نابود کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اقتداء
تصویر اقتداء
((اِ تِ))
پیروی کردن، نماز گزاردن پشت سر امام جماعت، پیروی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتداء
تصویر اعتداء
((اِ تِ))
ستم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اهداء
تصویر اهداء
((اِ))
هدیه دادن، هدیه فرستادن
فرهنگ فارسی معین
گزاردن به جا آوردن، رساندن، پس دادن بازپرداخت، نیک گفتن (حسن الاداء) گزاردن بجاآوردن پرداختن دینی که شخص فرض و زم است، ناز کرشمه خوش حرکاتی معشوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اداء
تصویر اداء
به جا آوردن، انجام دادن
فرهنگ فارسی معین