معنی اتکاء - فرهنگ فارسی معین
معنی اتکاء
- اتکاء((اِ تِّ))
- تکیه کردن بر، پشت دادن بر، اعتماد کردن بر، نقطه، نقطه ای که در آن اهرم را تکیه دهند، تکیه گاه
تصویر اتکاء
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اتکاء
اتکاء
- اتکاء
- بصورت اعتمادکننده کردن کسی را. و التاء فی هذاالباب عوض عن الواو علی خلاف القیاس. (لغت نامۀ مقامات حریری)
لغت نامه دهخدا
اتکاء
- اتکاء
- اتکال کردن. اعتماد کردن بر. پشت دادن بر. تکیه زدن به. (زوزنی). متکی شدن بر. تکیه کردن بر. (تاج المصادر).
- اتکا کردن، تکیه کردن.
- اتکاء کسی، متکا ساختن کسی را.
لغت نامه دهخدا
اتکال
- اتکال
- واگذاشتن، گردن نهادن کار به کسی گذاشتن وا گذاشتن، اعتماد کردن بر کسی تعویل، تسلیم شدن، یا اتکال بخدا. توکل کردن بخدا
فرهنگ لغت هوشیار
ارکاء
- ارکاء
- گناه نهادن گناه بستن، بدگفتن، درنگ کردن، مولش دادن (مولش مهلت)، پناه گرفتن، آمادن آماده کردن
فرهنگ لغت هوشیار