گشنی کردن شتر با ماده ای که هنوزبه گشنی نیامده باشد. (زوزنی). ایغری کردن اشتر نر وقت اشتها، گشن دادن خرمابن پیش از وقت آن، حاجت خواستن پیش از وقت، آغاز کردن بچیزی. گرفتن تازه چیزی را، خفتن پای کسی، متغیر گردیدن رنگ
گشنی کردن شتر با ماده ای که هنوزبه گشنی نیامده باشد. (زوزنی). ایغری کردن اشتر نر وقت اشتها، گشن دادن خرمابن پیش از وقت آن، حاجت خواستن پیش از وقت، آغاز کردن بچیزی. گرفتن تازه چیزی را، خفتن پای کسی، متغیر گردیدن رنگ
فرمان بردن. (منتهی الارب). امتثال. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). رسم و فرمان بجای آوردن: در این حال روی پادشاه درباره من متغیر شد و شغل من بدیگری مفوض فرمود مرا جز امتثال و ارتسام و اطاعت روی نباشد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 82) ، اختیار کردن. گزیدن. برگزیدن، چنانکه کسی را برای صحبت یا خدمت: ارتضاه بصحبته و خدمته،برگزید آنرا برای صحبت و خدمت خود. (منتهی الارب)
فرمان بردن. (منتهی الارب). امتثال. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). رسم و فرمان بجای آوردن: در این حال روی پادشاه درباره من متغیر شد و شغل من بدیگری مفوض فرمود مرا جز امتثال و ارتسام و اطاعت روی نباشد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 82) ، اختیار کردن. گزیدن. برگزیدن، چنانکه کسی را برای صحبت یا خدمت: ارتضاه بصحبته و خدمته،برگزید آنرا برای صحبت و خدمت خود. (منتهی الارب)
نگاشته شدن نگاشیدن (نقش گرفتن)، آزباییدن (آزبا دعا)، فرمان بردن، پناه جستن فرمان بردن رسم و فرمان بجای آوردن، نگاشته شدن نقش گرفتن صورت پذیر شدن صورت بسته شدن در چیزی نقش بستن
نگاشته شدن نگاشیدن (نقش گرفتن)، آزباییدن (آزبا دعا)، فرمان بردن، پناه جستن فرمان بردن رسم و فرمان بجای آوردن، نگاشته شدن نقش گرفتن صورت پذیر شدن صورت بسته شدن در چیزی نقش بستن