- ابتزال
- شکافتن، شکافته شدن
معنی ابتزال - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زاری، دعا و زاری، تضرع
ترشدن، بهبودی، نیک انجامی تر شدن، از بیماری به شدن، نیکو شدن حال پس از بدی و سختی، آب بزیر پوست کسی دویدن پس از نزاری. تر شدن
دست درازی ربودن
خواروکهنه کردن چیزی
انفرادی بودن
بی ارجی، پرهیز، پیش پاافتادگی، خوارگرایی
گوشه نشین، جدا شدن
رشتن
خودکامگی، خیانت در امانت
زاری کردن، زاری، تضرع، به زاری دعا کردن
نیکو شدن حال کسی پس از بیماری و سختی و لاغری
عزلت گزیدن، گوشه نشین شدن، کناره گیری کردن، به یک سو شدن، گوشه گیری، گوشه نشینی
دائم به کار بردن و کهنه کردن چیزی، کهنگی، خوار کردن، بی قدری، پستی
Banality, Triteness, Vulgarity
банальность , вульгарность
Banalität, Vulgarität
банальність , тривіальність , вульгарність
banalność, banał, wulgarność
平庸 , 陈腐 , 粗俗
banalidade, trivialidade, vulgaridade
banalità, volgarità
banalidad, trivialidad, vulgaridad
banalité, vulgarité
banaliteit, oppervlakkigheid, vulgariteit
ความธรรมดา , ความหยาบคาย
kebanalannya, kebiasaan, kekasaran
حلقويٌّ , إتّصاليّةٌ , تحالفٌ
साधारणता , तुच्छता , अभद्रता
בנאליות , פְּשִׁיטוּת , גַסוּת רוּחַ
陳腐さ , 下品さ