- اباریز
- جمع برز، دیگ ابزار
معنی اباریز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ظروف سفالینه، کوزه ها
آوتابه ها
جمع افریز، یونانی به تازی رفته بر زین ها
ابریق ها، ظروف سفالی یا بلوری لوله دار و دارای دسته که در آن مایعات می ریختند، جمع واژۀ ابریق
جمع ابریق، کوزه ها
طلای ناب، زر خالص، زر جعفری، زر ده دهی، زر طلی، زر رکنی، زر خشک، زر طلی، زر سرخ، زر شش سری، زر طلا، شش سری، زر بی غشّ
منسوب به ابریز ذهب ابریزی زربی غش زرساو ذهب خالص ذهب ابریزی
جمع ابهام
جمع ابلیس
جمع باطل
نام پیروان عبد الله بن اباض از رویگردانان
جمع بزر آنچه در دیگ کنند از ادویه و بوی افزارهای خشک
باختر، مغرب، شمال
جماعت ملحدان
تک ندار گروه ها، گله گله، پرستو با خوراک بالوایه دمسنجه، جمع ابال اباله اباله ابیل ابول (که هیچیک از آنها در فارسی مستعمل نیست) و گفته اند جمعی است بی مفرد. دسته های پراکنده گروه های متفرق: طیرابابیل دسته های مرغان، پرستو پرستوک خطاف چلچله بابیل
منسوب به اخبار کسی که حکایت ها و قصه ها و داستانها را روایت کند محدث اثری مقابل اصولی، در اصطح فقیهان شیعه کسی را گویند که فقط بظاهر حدیث ها تمسک کند و بدلیل های عقلی روی نیاورد، در اصطح ابن الندیم (صاحب الفهرست) و زمان او تاریخ نویس عالم به تاریخ و ترجمه احوال، منسوب به فرقه اخباریان. منسوب به اخبار یا مضارع اخباری. فعل مضارعی که وجه صرفی آن دلت کند بر حدوث کار بطریق خبر و قطع و یقین: (میشوم میخواهم میروم) یا وجه اخباری. یکی از وجه های شش گانه در صرف فعلها و آن این است که کار را بطور قطع و یقین بیان نماید: (میروم رفتم خواهم رفت)
ناگزیری ناخواستی منسوب به اجبار. کاری که از روی قهر و ستم انجام گیرد مقابل اختیاری، نظام اجباری. خدمت سربازی که جوانان باید مدت دو سال بدان بپردازند نظام وظیفه
پلیدی ناپاکی کثیفی، بدبختی نگون بختی سیه روزی
جمع ارجوزه، چکامه ها (در بحر رجز) خودستایه ها
راهی که اسب به یک روز تواند پیمود، عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس، میدان چوگان بازی و نمایش و رژه، میدان جنگ
جمع اسروع، جوانه های رز، آبداری دندان، نشان های کمان، پاره های سیم وزر گداخته، کرمکان سرخ سر
جمع اسرار، خطهای کف دست یا پیشانی
اهریمنان
بیهوده ها، یاوه ها
دیگ ابزار
پرستو، گروه ها، گله گله
ناخواسته، به زور
آلتن، آلی
پارسی تازی گشته پلپل
به گونه رمن سرگین چسبیده چسبیده به پشم جانور