جدول جو
جدول جو

معنی ائتفاک - جستجوی لغت در جدول جو

ائتفاک
(اِ)
رجوع به ایتفاک شود
لغت نامه دهخدا
ائتفاک
دروغگویی، دگرگونی زیر و زبر شدن، سوخته شدن از خشکسالی
تصویری از ائتفاک
تصویر ائتفاک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
به هم پیوستن دو یا چند گروه یا سازمان برای رسیدن به اهداف خاص، با هم الفت داشتن، الفت یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتکاک
تصویر احتکاک
خراشیدن، خاریدن، ساییدن، اصطکاک، خود را به چیزی مالیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتفال
تصویر احتفال
محفل تشکیل دادن، در یک جا جمع شدن، انجمن شدن، گرد آمدن گروهی از مردم در مجلس
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ)
ائتفاک. دروغ گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، افزون گرفتن مال را: اوثن من المال. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رجوع به ایتکاک شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ائتضاض
تصویر ائتضاض
رنج یافتن، بیچارگی بیچاره شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتکال
تصویر ائتکال
خشمیدن، برانگیخته شدن، سودگی، تابناکی
فرهنگ لغت هوشیار
جنبیدن زه در زهدان، ترش گشتن شیر، گوالیدن گیاه، شوریدگی در هم و بر همی
فرهنگ لغت هوشیار
سازواری، پیوشتگی یگانستن بهم پیوستن با هم پیوستن با هم شدن، الفت یافتن موء انست یافتن، الفت موء انست پیوستگی. الفت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتلاق
تصویر ائتلاق
سپید نمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتمار
تصویر ائتمار
سر خود کار کردن، رایزنی، فرمان دادن، فرمان بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتمام
تصویر ائتمام
پیروی کردن آهنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
به زنهار گرفتن، استوانی (اعتماد کردن)، پیش پرداخت استوار داشتن امین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتناف
تصویر ائتناف
از سر گرفتن باز آغازیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتواء
تصویر ائتواء
فرود آمدن جای گرفتن، نرم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتفاف
تصویر احتفاف
گرد گردی (طواف)، خوردن آن چه در دیگ باشد تا ته خوردن کاسه لیسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتشاک
تصویر ابتشاک
دروغ گفتن، بریده شدن سخن گفتن بی اندیشه، بردن آبرو، دورشدن
فرهنگ لغت هوشیار
لو یشه بندی (لویشه چوب و ریسمانی که به دهان چارپایان بندند، استوار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتکاک
تصویر احتکاک
باهم خراشیدن با هم مالیدن به هم مالیدن
فرهنگ لغت هوشیار
آراستگی، گردهمایی، بزمیدن (بزم کردن)، گزافکویی آراسته شدن زینت گرفتن، گرد آمدن مردم انجمن شدن گرد آمدن گروهی در مجلس، بزم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتفان
تصویر احتفان
از ریشه کندن
فرهنگ لغت هوشیار
نگاهداری نگاهبانی، خویشتنداری، خشم گیری نگاه داشتن حراست کردن، خویشتن داری کردن، خشم گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتفار
تصویر احتفار
زمین کنی، فراهم آمدن، برسرین نشستن، دامن برچیدن، برانگیخته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتباک
تصویر احتباک
لنگ بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتکاک
تصویر احتکاک
((اِ تِ))
به هم ساییدن، به هم سودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتفاظ
تصویر احتفاظ
((اِ تِ))
نگاه داشتن، حفظ کردن، خویشتن داری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ائتکال
تصویر ائتکال
برانگیختن، تابناکی، خشمیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ائتمام
تصویر ائتمام
آهنگیدن، پیروی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
همایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
Coalition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
коалиция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
Koalition
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
коаліція
دیکشنری فارسی به اوکراینی