- أَلحَقَ
- زحمت دادن، او گرفتار شد
معنی أَلحَقَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
الهام دادن، او الهام گرفت
نام مستعار گذاشتن، یک عنوان
تحمیل کردن، او موظّف شد، مجبور کردن
محصور کردن، بستن
پخش کردن، او شلّیک کرد، راه اندازی کردن، آزاد کردن
پرتوافکندن، درخشید
صرف کردن، خرج کرد
طلاق گرفتن، او طلاق گرفت
آویزان کردن، نظر داد، پرچم زدن
حلقه زدن، اصلاح، اصلاح کردن
ایجاد کردن، ایجاد کنید
فشردن، خرد کردن، فیلتر کردن