معنی أَلحَقَ
أَلحَقَ
زحمت دادن، او گرفتار شد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با أَلحَقَ
أَلهَمَ
أَلهَمَ
اِلهام دادَن، او اِلهام گِرِفت
دیکشنری عربی به فارسی
أَلقَبَ
أَلقَبَ
نام مُستَعار گُذاشتَن، یِک عُنوان
دیکشنری عربی به فارسی
أَلزَمَ
أَلزَمَ
تَحمیل کَردَن، او مُوَظَّف شُد، مَجبور کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَغلَقَ
أَغلَقَ
مَحصور کَردَن، بَستَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَطلَقَ
أَطلَقَ
پَخش کَردَن، او شِلّیک کَرد، راه اَندازی کَردَن، آزاد کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَشرَقَ
أَشرَقَ
پَرتَواَفکَندَن، دِرَخشید
دیکشنری عربی به فارسی
أَنفَقَ
أَنفَقَ
صَرف کَردَن، خَرج کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
طَلَّقَ
طَلَّقَ
طَلاق گِرِفتَن، او طَلاق گِرِفت
دیکشنری عربی به فارسی
عَلَّقَ
عَلَّقَ
آویزان کَردَن، نَظَر داد، پَرچَم زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی