- أَثمَرَ
- محصول دادن، میوه
معنی أَثمَرَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حفظ کردن، ثابت کنید
آلودگی ایجاد کردن، مسیریابی
غرق کردن، غوطه ور شدن، اشباع کردن
سرخ و قرمز، قرمز
قمار کردن، قمار
کامل کردن، او تکمیل کرد
هیجان دادن، آثار باستانی
وادار کردن، او مجبور شد
تأثیر گذاشتن، اثر
تعویق انداختن، آخرین
اطّلاع دادن، او گفت
وحشت زده کردن، او وحشت کرد
گل دادن، او شکوفا شد
آشکار کردن، نشان دادن
تکمیل کردن، کامل، کامل کردن، تمام کردن
دستور دادن، فرمانده، فرمان دادن، راهنمایی کردن