معنی أَتمَمَ
أَتمَمَ
کامل کردن، او تکمیل کرد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با أَتمَمَ
أَلهَمَ
أَلهَمَ
اِلهام دادَن، او اِلهام گِرِفت
دیکشنری عربی به فارسی
أَلزَمَ
أَلزَمَ
تَحمیل کَردَن، او مُوَظَّف شُد، مَجبور کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَكمَلَ
أَكمَلَ
تَکمِیل کَردَن، کامِل، کامِل کَردَن، تَمام کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَظلَمَ
أَظلَمَ
تاریک کَردَن، تاریک تَر شُد
دیکشنری عربی به فارسی
أَسقَمَ
أَسقَمَ
بیمار کَردَن، او مَریض شُد
دیکشنری عربی به فارسی
أَثمَرَ
أَثمَرَ
مَحصول دادَن، میوِه
دیکشنری عربی به فارسی
أَتعَبَ
أَتعَبَ
خَستِه کَردَن، او خَستِه شُد
دیکشنری عربی به فارسی
أَمَرَ
أَمَرَ
دَستور دادَن، فَرماندِه، فَرمان دادَن، راهنَمایی کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
خَتَمَ
خَتَمَ
نَتیجِه گِرِفتَن، مُهر و موم، مُهر کَردَن، مُهر زَدَن
دیکشنری عربی به فارسی