آغاز کردن، آغاز نهادن، شروع کردن، از سر گرفتن، برای مثال همه فرجام هات معدوم است / محکم آغاز هرچه آغازی (ابوالفرج رونی - ۱۴۲)، که جز مرگ را کس ز مادر نزاد / ز کسری بیاغاز تا نوش زاد (فردوسی - ۷/۱۵۱)، چون سماع آمد ز اول تا کران / مطرب آغازید یک ضرب گران (مولوی - ۲۱۴)
آغاز کردن، آغاز نهادن، شروع کردن، از سر گرفتن، برای مِثال همه فرجام هات معدوم است / محکم آغاز هرچه آغازی (ابوالفرج رونی - ۱۴۲)، که جز مرگ را کس ز مادر نزاد / ز کسری بیاغاز تا نوش زاد (فردوسی - ۷/۱۵۱)، چون سماع آمد ز اول تا کران / مطرب آغازید یک ضرب گران (مولوی - ۲۱۴)
آمیختن، آمیخته کردن، درهم کردن، درهم ساختن و مخلوط کردن دو یا چند چیز با هم، درهم شدن، آمیخته شدن، مخلوط شدن، رفت و آمد، معاشرت، نزدیکی کردن، مقاربت، جماع
آمیختن، آمیخته کردن، درهم کردن، درهم ساختن و مخلوط کردن دو یا چند چیز با هم، درهم شدن، آمیخته شدن، مخلوط شدن، رفت و آمد، معاشرت، نزدیکی کردن، مقاربت، جماع
بخشیدن خدای تعالی گناه بنده را پس از مرگ. بخشیدن بزرگی جرم زیردستی را. مغفرت. غفران. عفو. صفح. اقاله. اغتفار. بخشودن. تجاوز. رحمت: گناهم را بیامرز و چنان دان که نیکی گم نگردد در دوگیهان. (ویس و رامین). پادشاهان ما را آنانکه گذشته اند ایزدشان بیامرزاد و آنچه برجایند باقی داراد. (تاریخ بیهقی). بومحمد و ابراهیم گذشته شده اند ایزد ایشان را بیامرزاد. (تاریخ بیهقی). روان پاک ابوبکر سعد زنگی را خدای پاک بفضل و کرم بیامرزاد. سعدی. نظیر خویش بنگذاشتند و بگذشتند خدای عز و جل جمله را بیامرزاد. حافظ
بخشیدن خدای تعالی گناه بنده را پس از مرگ. بخشیدن بزرگی جرم زیردستی را. مغفرت. غفران. عفو. صفح. اقاله. اغتفار. بخشودن. تجاوز. رحمت: گناهم را بیامرز و چنان دان که نیکی گم نگردد در دوگیهان. (ویس و رامین). پادشاهان ما را آنانکه گذشته اند ایزدشان بیامرزاد و آنچه برجایند باقی داراد. (تاریخ بیهقی). بومحمد و ابراهیم گذشته شده اند ایزد ایشان را بیامرزاد. (تاریخ بیهقی). روان پاک ابوبکر سعد زنگی را خدای پاک بفضل و کرم بیامرزاد. سعدی. نظیر خویش بنگذاشتند و بگذشتند خدای عز و جل جمله را بیامرزاد. حافظ