جدول جو
جدول جو

معنی آسه - جستجوی لغت در جدول جو

آسه
زنگ، از آفات نباتی که قارچ های ذره بینی انگل در بعضی از گیاهان تولید می کند، ژنگ، ژنگه
محور
در علم زیست شناسی دومین مهرۀ گردن انسان که بعد از مهرۀ اطلس قرار دارد،
سنگ آسیا
تصویری از آسه
تصویر آسه
فرهنگ فارسی عمید
آسه
(رَ / رِ)
زردی و پژمردگی که بر روی آدمی یا بر گیاه افتد: صفاره، آسۀ غله. المصفور، گرسنۀ آسه زده. (مهذب الاسماء). شاید در غله مرادف زنگ و زردی باشد، اصل السوس. ریشه شیرین بیان، قسمی از فیلزهره و دیوخار که بلاطینی آن را لیسیوم بارباروم گویند
زمین که برای کشت آماده کرده باشند. آبسته:
چو ابر کف شه تقاطر نماید
زر از آسۀ طمع سائل بروید.
منجیک.
و این کلمه را آسر نیز ضبط کرده اند با همین شاهد، و ظاهراًآسه صحیح است، آس. آسیا. رحی
لغت نامه دهخدا
آسه
زردی وپژمردگی بر انسان یا برگیاه افتد
تصویری از آسه
تصویر آسه
فرهنگ لغت هوشیار
آسه
کشت و زراعت، زمینی که برای کشت آماده کرده باشند
تصویری از آسه
تصویر آسه
فرهنگ فارسی معین
آسه
((س ِ))
آفتی که در گیاه باعث پژمردگی می شود
تصویری از آسه
تصویر آسه
فرهنگ فارسی معین
آسه
آس، آسیا، محور، سنگ آسیا
تصویری از آسه
تصویر آسه
فرهنگ فارسی معین
آسه
آکس
تصویری از آسه
تصویر آسه
فرهنگ واژه فارسی سره
آسه
پایه، محور، آسک، آس، دستاس، سنگ آسیا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آسه
از روستاهای بلوک خانقاه پی واقع در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آیه
تصویر آیه
(دخترانه)
نشانه، هر یک از پاره های مشخص سوره های قرآن و دیگر کتابهای آسمانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آنسه
تصویر آنسه
(دخترانه)
انس گیرنده، مانوس، خو گیرنده، همنشین نیکو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آوه
تصویر آوه
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی و از فرماندهان سپاه کیخسرو پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آسیه
تصویر آسیه
(دخترانه)
زن اندوهگین، ستون، نام همسر فرعون که موسی (ع) را از نیل گرفت و پنهانی از فرعون از او مراقبت کرد، نام کوهی در استان فارس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آسو
تصویر آسو
(دخترانه)
شفق، هنگام طلوع خورشید، نام شرابی مست کننده که از قند سیاه درست می کنند، نام محلی درمسیرلار به لنگه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آسا
تصویر آسا
(دخترانه)
مانند، زیور مایه زیبایی و آرایش، وقار و ثبات و تمکین و آسودگی
فرهنگ نامهای ایرانی
ابزار، مایه، اندام، زین و برگ، زهار، گاهوک (تابوت) عقاب شاهین، پرنده ایست از دسته شکاریان روزانه دارای قدی متوسط و سری کشیده و منقار و پنجه های نسبه ضعیف
فرهنگ لغت هوشیار
تتمه ریسمان و ابریشمی که پس از آن که جولاهه جامه تافته را از آن ببرد بعرض کار در نورد بماند، گلوله ریسمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمه
تصویر آمه
فراخی سال، (دوات)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آفه
تصویر آفه
آفات
فرهنگ لغت هوشیار
دلارام نیکزن دوشیزه دلارام نیکزن دوشیزه مونث آنس، زن نیکو خانم، جمع اوانس آنسات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنه
تصویر آنه
زن ناله کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آکسه
تصویر آکسه
درزده، درآویخته، آویزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبه
تصویر آبه
لیزابه و لعابی که توام با جنین از شکم مادر برآید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آگه
تصویر آگه
آگاه، با خبر، مطلع، عالم
فرهنگ لغت هوشیار
ورم چرکداری که در بدن یا در پای دندان بوجود آید. فرانسوی پیله. ورم عفونی در نقطه ای از بدن دمل. یا آبسه دندان. آبسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسه
تصویر بسه
اکلیل الملک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسی
تصویر آسی
اندوه گسار، اندوه گین، پزشک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسم
تصویر آسم
تن گدم، ربو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسره
تصویر آسره
دوال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آبسه
تصویر آبسه
پیله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسن
تصویر آسن
بدبو، گندیده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسیه
تصویر آسیه
استوار ساخت، اندوه گسار، ستون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آنسه
تصویر آنسه
دلارام، دوشیزه، نیکزن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسا
تصویر آسا
قانون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آئسه
تصویر آئسه
بی دشتان، نومید
فرهنگ واژه فارسی سره