جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بسه

بسه

بسه
اِکلیلُ المَلِک، گیاهی با برگ های بیضی شکل و گل های خوشه ای زرد که دم کردۀ آن در مداوای اسهال خونی، ورم معده و نزلۀ برونش ها نافع است
شاه اَفسَر، گیاه قِیصَر، بَسدَک، ناخُنَک، شَبدَر زَرد، یونجه زَرد، بَسَک، شاه بُسَه
بسه
فرهنگ فارسی عمید

بسه

بسه
بسک. گیاهی است. که آن را اکلیل الملک خوانند. (برهان) (آنندراج) (مؤید الفضلاء). همان بس است. (شرفنامۀمنیری). اکلیل الملک. (ناظم الاطباء). گیاهی است که آن را بسک خوانند و به عربی اکلیل الملک گویند. (سروری) (از فرهنگ نظام). و رجوع به بسک و شعوری ج 1 شود
لغت نامه دهخدا

بسه

بسه
یکی بس ّ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به بس ّ شود
لغت نامه دهخدا

بسه

بسه
درمقام توهین و تحقیر، پاره شو (که کاربرد آن محدود بوده و جنبه.، کنایه از خستگی بیش از حد، پاره شد
فرهنگ گویش مازندرانی