معنی آئسه - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با آئسه
آبسه
- آبسه
- ورم چرکداری که در بدن یا در پای دندان بوجود آید. فرانسوی پیله. ورم عفونی در نقطه ای از بدن دمل. یا آبسه دندان. آبسه
فرهنگ لغت هوشیار
آنسه
- آنسه
- دلارام نیکزن دوشیزه دلارام نیکزن دوشیزه مونث آنس، زن نیکو خانم، جمع اوانس آنسات
فرهنگ لغت هوشیار
آکسه
- آکسه
- بند شده، درآویخته، برای مِثال هیچ اهل هوا و بدعت را / چنگ در دامن تو آکسه نیست (سوزنی - لغتنامه - آکسه)، قلاب
فرهنگ فارسی عمید