جدول جو
جدول جو

معنی łagodnie - جستجوی لغت در جدول جو

łagodnie
خوش خو، با مهربانی، با ملایمت، به طور ملایم، ساکت، قابل توجّه، ملایم، ملایمت
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

به طور پرخوری، با شک
دیکشنری لهستانی به فارسی
تسکین دادن، تسلیحات، معتدل کردن، معترضان
دیکشنری لهستانی به فارسی
شادمانه، با خوشحالی
دیکشنری لهستانی به فارسی
به راحتی، آسان
دیکشنری لهستانی به فارسی
با سازگاری، خجالت زده، طبقاً، طوفانی، مطابق، به طور هماهنگ، هماهنگ شده است
دیکشنری لهستانی به فارسی
ملایم، خفیف، خوشایند، دوستانه، معتدل، متوسّط، نرم
دیکشنری لهستانی به فارسی
رنج شدید، عذاب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
به طور زیبا یا دلپذیر، از نظر آرایشی، زیبا
دیکشنری لهستانی به فارسی
شایسته وار، سوسک
دیکشنری لهستانی به فارسی